زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه از یادگارهای گرانبهای امام هادی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

🏴 السَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَا الحَسَن یَا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّد اَیُّهَا الهَادِی النَّقِیُّ یَابنَ رَسُولِ الله
🏴 سوم ماه رجب سالروز شهادت مظلومانه دهمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت حضرت علی النقی علیه السلام تسلیت و تعزیت باد
امام علی النقی که لقب معروف آن حضرت هادی است دهمین امام معصوم ، وصیّ و خلیفه برحق رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال ۲۵۴ هجری قمری در سامرا با زهر متوکل ملعون به شهادت رسید.
امام هادی علیه السلام مثل سایر اجداد طاهرین خود به عنوان امامان معصوم ، تمام سعی و تلاشش پاسداری از دین واقعی اسلام ، ولایت و امامت ، و هدایتگری مردم بود.
مخصوصا در پاسداری ، ترویج و تبلیغ از ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سایر ائمه معصومین علیهم السلام نقش بسیار برجسته دارد.
لذا در پاسداری از غدیر و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام زیارت غدیریه را انشاد و ایجاد کرد ، و در معرفی جایگاه امامت و ولایت به طورکلی، زیارت جامعه کبیره را از خود به یادگار گذاشت که هرکدام از این دو زیارت نامه، دنیای از معارف ولایی را در بر دارد و هرکدام یک دانشگاه امام شناسی محسوب می شود.
همچنین برای احیای عاشورا و کربلا ، و یاد و نام امام حسین علیه السلام از هیچ تلاشی دریغ نمی کرد ، لذا یک بار که حضرت بیمار شد شخصی را به کربلا فرستاد تا درکنار قبر سیدالشهدا اباعبدالله الحسین علیه السلام و زیر قبه آن حضرت ، برای او دعا کند ، در پاسخ کسی که گفت : خود شما امام معصوم و حجت خدا هستید چرا برای خود دعا نمی کنید؟ فرمود : در زمین نقطه ها و جاهای است که خدا دوست دارد در آنجاها خوانده شود و حایر( کنار قبر) جدم حسین علیه السلام یکی از آن جاها است .
این رفتار امام هادی علیه السلام به منظور احیای عاشورا و کربلا ، و زنده نگهداشتن یاد جدش سیدالشهدا علیه السلام صورت گرفت .
سلام و درود خدای سبحان ، ملایکه ها ، و جن و انس بر امام هادی علیه السلام و اجداد طاهرین و فرزندان معصومش باد .

جهانی و جاودانگی قرآن کریم از منظر امام هادی علیه السلام 

بسم الله الرحمن الرحیم

يكي از اصحاب حضرت به نام ابن سِكيّت گويد: از امام هادي - عليه السلام - سؤال كردم:
چرا قرآن با مرور زمان و زياد خواندن و تكرار، كهنه و مندرس نمي شود; بلكه هميشه حالتي تازه و جديد در آن وجود دارد؟
امام - عليه السلام - فرمودند :
چون كه خداوند متعال قرآن را براي زمان خاصّي و يا طايفه اي مخصوص قرار نداده است; بلكه براي تمام دوران ها و تمامي اقشار مردم فرستاده است،
به همين جهت هميشه حالت جديد و تازه اي دارد و براي جوامع بشري تا روز قيامت قابل عمل و اجراء مي باشد.

«أمالي شيخ طوسي، ج 2، ص 580، ح 8»

از ارتباط با کلام الله مجید قرآن کریم و تلاوت این کتاب عظیم وحیانی ، جهانی و جاودانی غفلت نکنیم .

نقش چگونه اندیشیدن بر چگونه زیستن انسان

✅حکایتی بسیار زیبا و درس آموز

🔷️مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آن‌ها بزرگ شد .
در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام می داد که مرغ ها می کردند، برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز می‌کرد.
سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد. روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد.

عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟
همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است ، سلطان پرندگان ، او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم.
این عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد. زیرا فکر می کرد یک مرغ است.

🔵 پیامهای داستان :
۱ - چگونه فکر کردن و شناخت خود ، در چگونه زیستن انسان نقش کلیدی دارد ؛ چرا که رفتار و گفتار انسان از فکر و اندیشه او نشأت می گیرد
بنابراین ، ما هستیم که با فکر و اندیشه درست ، و شناخت خود و جایگاه خود ، زندگی خودمان را می سازیم؛ پس نگذاریم محیط اطراف مان و دوستان ناباب مان ، ما را دچار تغییرات اساسی در مسیر منفی و انحطاط نمایند. ۲ - وقتي باران مي بارد همه پرندگان به سوي پناهگاه پرواز مي كنند بجز عقاب كه براي دور شدن از باران در بالاي ابرها به پرواز در مي آيد.
بنابراین ، در زندگی همت بلند و هدف عالی و مقدس داشته باشیم ، مولا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: المرء یطیر بهمته کاالطیر یطیر بجناحیه ، انسان با همت خود پرواز( رشد و پیشرفت ) می کند همان طور که پرنده با بال های خود پرواز می کند.
🌹طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت 🌿
🌹به در آی تا ببینی طیران آدمیت 🌿
۳ - مشكلات براي همه وجود دارد اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت مي گردد. پس سعی کنیم تسلیم مشکل و نا امید نشویم بلکه برای آن راه حل پیدا کنیم.
۴ - سر انجام اینکه : مواظب فکر و اندیشه ی مان باشیم که چگونه و به چه می اندیشیم و ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز و با همت بلند باشیم.

و من الله التوفیق

اهمیت دعای هرروز ماه مبارک رجب

سیّد ابن طاووس از محمّد بن ذکوان که معروف به سجّاد است ؛ چراکه آنقدر سجده کرد و در حال سجده گریست که نابینا شد روایت کرده که گفت: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم فدایت شود این ماه ماه رجب است مرا در این ماه دعایى تعلیم کن که‏ حق تعالى مرا به آن سود بخشد.
حضرت فرمود: بنویس «بسم الله الرّحمن الرّحیم» و در هر روز از رجب در صبح و شام پس‏ از نمازهاى روزوشب بگو:

یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّنا مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ [جَمِیعَ‏] شَرِّ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَیْتَ وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یَا کَرِیمُ.

راوى گفت: حضرت محاسن (موهاى صورت) شریف خود را در پنجه چپ گرفت و این دعا را با حالت درماندگى و زارى همراه حرکت دادن انگشت اشاره دست راست خواند، و پس از این گفت:

یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النَّارِ

بنابراین ، با توجه به درخواست شخص در خواست کننده از امام صادق علیه السلام و پاسخ آن حضرت ، معلوم می شود که یکی از بهترین اعمال در ماه رجب که به انسان نفع می رساند ، مداومت بر این دعای شریف است ، چرا که حضرت امام صادق علیه السلام از بین همه دعاها و اعمال ماه رجب اورا سفارش به خواندن این دعا نموده است.

۱۵ پیامد بسیار سخت ودرد ناک سبک شمردن نماز در دنیا و آخرت

بسم الله الرحمن الرحیم

*۱۵ پیامد بسیار سخت ودرد ناک سبک شمردن نماز در دنیا و آخرت از منظر حضرت زهرا(س) به نقل از پدر بزرگوارشان*
روایتی از حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نقل شده است که از پدر بزرگوارش حضرت محمّد مصطفی (صلّى اللَّه عليه و آله) پرسيد: اى پدر جان! سزاى مردان و زنانى كه نماز را سبك بشمارند چيست؟ رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: اى فاطمه، هر كس چه مرد باشد و چه زن، نمازش را سبك بشمارد، خداوند او را به‏ پانزده‏ مصيبت وگرفتاری مبتلا مى‏نمايد: که شش چيز آن در همین دنيا دامن گیر او می شود ، و آنها عبارتند از :
1 ) برداشته شدن خیر و برکت از عمر او
یکی از آثار سهل انگاری و اهمیت ندادن به نماز این است که خداوند خیر و برکت را از عمرچنین انسانی برمی دارد :« يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَرَكَةَ مِنْ عُمُرِهِ »( فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 22 ). راغب در مفردات می گوید برکت یعنی : ثبوت خير و فزونى بخشش الهى در چيزى .
بنابراین کسی که برکت از عمرش برداشته شود یعنی اینکه ممکن است عمرش طولانی باشد ، ولی خیر و و سعادتی در آن نیست و توفیق هیچ عمل خیری را که به عنوان باقیات الصالحات باشد ، در عمر و زندگیش ، پیدا نمی کند. برعکس کسی که عمر پربرکت دارد یعنی سرشار از خیر و فضل سعادتمندی است . ممکن است کوتاه باشد ولی در عین حال خداوند توفیق انجام کارهای بزرگ و ماندگار به او عنایت می کند و او باقیات الصالحاتی از خود به جا می گذارد .
2 ) برداشته شدن خیر و برکت از روزی او
دومین بلا وگرفتاری که به خاطر سبک شمردن نماز چه رسد به ترک آن ، دامنگیر انسان می شود این است که خدای سبحان خیر وبرکت را از روزی او بر می دارد:« وَ يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَرَكَةَ مِنْ رِزْقِهِ »(همان ).
با توجه به معنای برکت که به آن اشاره شد ، بی برکتی روزی ، یعنی اینکه خیر و ثبات در آن نباشد و در موقعیت های حساس زندگی آبروی انسان را نتواند حفظ کند ، در حالی که نيكوترين مال آن است كه جان و عرض ( آبرو، حيثيّت) انسان بوسيله آن حفظ شود:« خَيْرَ الْمَالِ‏ مَا وَقَى‏ الْعِرْض‏ »( وسائل الشيعة ، ج 21 ، ص 557 ). انسانی که برکت از روزیش برداشته شده باشد ، به هردری بزند و هرچقدر شبانه روز تلاش کند ، از نیاز مندی خارج نمی شود و همیشه احساس کمبود اقتصادی می کند ، حتی ممکن است در آمد هنگفت داشته باشد ، ولی در عین حال احساس فقر و گرفتاری اقتصادی می کند.
3 ) محو شدن نشانه ای صالحان از چهره ای او
یکی دیگر از آثار سبک شمردن نماز این است که خدای سبحان نشانه ای صالحان را از چهره ی او محو می کند:« وَ يَمْحُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سِيمَاءَ الصَّالِحِينَ مِنْ وَجْهِهِ ». سیما در اصل به معنای علامت و نشانه است . خواه این علامت در صورت باشد یا در جای دیگر بدن ، هرچند ، در استعمال روزمره فارسی ، به نشانه های صورت و وضع ظاهری چهره گفته می شود.
بنابراین سيماى‏ نورانى و ملکوتی صالحین که حاكى از:« سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ » است ، از چهره انسانی که نماز را سبک می شمارد ، برداشته می شود و چهره اش نورانیت و جذابیت ندارد.
4 ) عدم در یافت پاداش و ثواب در برابر اعمال خود
چهارمین مصیبت و بلایی که در اثر سبک شمردن نماز دامن گیر انسان می شود این است که در برابر کارهای (خیری) که انجام می دهد ، اجر و پاداش به او داده نمی شود:« وَ كُلُّ عَمَلٍ يَعْمَلُهُ لَا يُؤْجَرُ عَلَيْهِ »، عدم در یافت اجر و پاداش در برابر اعمال نیک ، بیانگر این مطلب است که اعمالش مقبول درگاه حضرت احدیت قرار نگرفته است ، چرا که (در صورت ترک نماز ) نمازی در کنار آن اعمال وجود ندارد و یا در اثر سبک شمردن نماز ، نمازگزار به گونه ای آن را انجام داده است که شرایط قبول را ندارد ، اگر نماز کسی قبول نشد سایر اعمال او نیز ، قبول نمی شود. چنانکه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود :« أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ عَلَى الصَّلَاةِ ... وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَيْهِ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ، اولین چیزی که از بنده در قیامت مورد حساب قرار می گیرد نماز است اگر نماز رد بشود سایر عملش نیز رد می شود و قبول نمی شود »( من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 208 ).
5 ) عدم استجابت دعای سهل انگار در نماز

پنجمین بلا ومصیبتی که به خاطر سبک شمردن نماز دامن گیر نماز گزار می شود ، بالا نرفتن دعای او به سمت آسمان است :« وَ لَا يَرْتَفِعُ دُعَاؤُهُ إِلَى السَّمَاءِ » بالا نرفتن دعا به سمت آسمان ، کنایه از عدم استجابت آن است.

آری چگونه دعای کسی بالا رفته به اجابت برسد ، درحالی که این دعا از زبانی صادر شده است که حاضر نیست ، با خالق و رازق و مدبرش به راز و نیاز و گفتگو بپردازد و از قلب و دلی برخواسته است که خدای سبحان در آن جایگاهی ندارد که اگر جایگاهی می داشت ، نماز را که مهم ترین وسیله ارتباط انسان با خداست ، سبک نمی شمرد و یاخدای نکرده ترک نمی کرد.
6 ) عدم استجابت دعای دیگران در حق او
ششمین مصیبتی که به خاطر سبک شمردن نماز، در دنیا گریبان گیر انسان می شود این است که او هیچ بهره ای در دعای بندگان شایسته ای خدای سبحان ندارد و مشمول دعای آنان نمی شود:« وَ السَّادِسَةُ لَيْسَ لَهُ حَظٌّ فِي دُعَاءِ الصَّالِحِينَ ». چقدر گناه استخفاف به نماز سنگین است که انسانی که دچار این بی ادبی در محضر الهی است ، دعای خودش مستجاب نمی شود که هیچ ، حتی دعای بندگان شایسته ای خداوند هم ، در حق او مستجاب نمی شود وبهره ای در دعای آنها ندارد. در حالی که براساس روایات متعدد ، دعای دیگران در حق انسان ، بسیار به اجابت نزدیک است(:« لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَسْرَعَ إِجَابَةً مِنْ دَعْوَةِ غَائِبٍ لِغَائِبٍ »)، زیرا گویا با زبانی خدای سبحان را خوانده است که با آن زبان گناه نکرده است ، یعنی با زبان دیگران ، ولی گناه سبک شمردن و ترک نماز ، از بس که بزرگ وسنگین است ، حتی مانع استجابت این دعا نیز ، می شود.
اما نهُ مصیبت دیگر سه تای آن در وقت مرگ ، سه تای آن در قبر و سه تای آن در قیامت دامنگیر او می شود، اما سه تای که دروقت مرگ به او می رسند ، عبارتند از :
1 ) با حالت خوارى و زبونى جان مى‏دهد:« أَنَّهُ يَمُوتُ ذَلِيلًا» .
2 ) گرسنه مى‏ميرد:« يَمُوتُ جَائِعاً ».
3 ) تشنه جان مى‏سپارد، به گونه‏اى كه اگر از آب رودخانه‏هاى دنيا به او بدهند، سيراب نگشته و تشنگى‏اش برطرف نخواهد شد:« يَمُوتُ عَطْشَاناً فَلَوْ سُقِيَ مِنْ أَنْهَارِ الدُّنْيَا لَمْ يُرَوِّ عَطَشَهُ ».
اما سه مصيبتى كه در قبرش بدان گرفتار مى‏گردد ، بدين قرار مى‏باشد:
1 ) خداوند فرشته‏اى را بر او مى‏گمارد تا او را در قبر نگران و پريشان نموده و از جايش بركند« يُوَكِّلُ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً يُزْعِجُهُ فِي قَبْرِهِ ». « يُزْعِجُهُ » ازعاج بمعنای مضطرب و بی قرار ساختن و چیزی را از جایش کندن است (تاج العروس ، ج 3 ، ص 391 ).
2 ) خداوند گور را بر او تنگ مى‏گرداند:« يُضَيَّقُ عَلَيْهِ قَبْرُهُ »
3 ) قبرش تاريك مى‏شود:« وَ تَكُونُ الظُّلْمَةُ فِي قَبْرِهِ ».
و مصائبى كه در روز قيامت، هنگام بيرون آمدن از قبر، بدان مبتلا مى‏شود، عبارت است از:
1 ) خداوند فرشته‏اى را بر او مى‏گمارد تا در حالى كه مردم به او مى‏نگرند، او را به رو بر زمين بكشد« أَنْ يُوَكِّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً يَسْحَبُهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ الْخَلَائِقُ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ »
2 ) از او حساب سخت و دشوار مى‏كشند:« وَ يُحَاسَبُ‏ حِساباً شَدِيداً »
3 ) خداوند هرگز نظر رحمت به او ننموده و از بديها پاكيزه‏اش نمى‏گرداند، و براى او عذاب دردناكى خواهد بود:« وَ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ لَا يُزَكِّيهِ وَ لَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ »( فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 22 ).

جايگاه و مقام زن در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

از ديدگاه اسلام ، انسان اعم از زن و مرد، موجود باعظمتي است كه مصداق « وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ »( حجر/ 29 ، ص / 72 ) قرار گرفته و از شخصيت وكرامت ذاتي برخوردار مي باشد. و موجودي است كه خداي سبحان او را در بهترين شكل و صورت آفريده « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويمٍ » (تین / 4 ) و او را سرشار از استعدادهاي بي نظير و داراي ظرفيت رشد وكمال و سقوط و انحطاط قرار داده است. بعد از خلقت انسان ( اعم از زن و مرد ) بود كه خالق متعال به خودش تبريك گفت« فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‏ » (مؤمنون/ 14 ) و خويش را به عظمت ستود.

خلاصه اين كه ، هرچه در بارة عظمت وجايگاه انسان در آيات و روايات بيان شده است، شامل مرد و زن هردو مي شود. اما به طورجداگانه نيز‌، اسلام عزيز جايگاه و شخصيت بسيار والا براي زن قايل است.

1 ) دفاع ازشخصيت وكرامت انساني زن

هزار وچهارصد سال قبل در زماني كه ملت ها و جوامع بشري حتي آنهاي كه داعية تمدن و مدنيت داشتند نيز ، كمترين حقوق براي زنها قايل نبودند ، مثلا دريونان باستان زنان در نهايت ذلت و بدبختي زندگي مي كردند و اين ذلت و بدبختي آنها تمام جوانب اخلاق ، قانون ، حقوق و روابط اجتماعي آنان را در برگرفته بود. آنها از هيچ مقام و منزلتي برخوردار نبودند. رسيدن به مقامات عالي ،‌ عزت ،‌ كرامت و شخصيت اجتماعي را مختص مردان مي دانستند ( مسأله حجاب ، ص 18).

اما اسلام عزيز با فرياد :« وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَم‏ ... ما فرزند آدم را گرامی داشتیم »( اسراء / 70 )، كرامت انساني را براي فرزندان آدم اعم از زن و مرد اعلام داشت ، و زن را داراي همان درجه از كرامت انساني مي داند كه مرد از آن برخورداراست.

علي رغم كساني كه با زن مانند حيوانات اهلي رفتار مي كردند ، و هيچگونه احترام و اختياري براي زن قايل نبودند به گونه ای كه« مرد مي توانست زن خود را به هركس كه بخواهد بفروشد و يا ببخشد و يا او را مانند يك كالا قرض دهد تا از او كام بگيرند ، بچه دارشوند ، يا به خدمت بگيرند و يا بهره هاي ديگر بكشند. و مرد حق داشت او را تنبيه و مجازات كند ، كتك بزند ، زندان كند و حتي به قتل برساند و يا او را گرسنه و تشنه رها كند ، حال او بميرد يا زنده بماند »( مباحث علمي درتفسير الميزان ، ج 3 ، ص 591 ).

و درزماني كه دختران را زنده به گور مي كردند و هر وقت خبر تولد نوزاد دختر را مي شنيدند ، صورت هاي شان از شدت ناراحتي و اندوه سياه مي شد. قرآن كريم اين قضيه را چنين بيان مي كند:« وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ *يَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ ... ، هرگاه به يكي از آنها بشارت دهند دخترنصيب تو شده ، صورتش (ازفرط ناراحتي) سياه مي شود ، و به شدت خشمگين مي گردد ، بخاطر بشارت بدي كه به او داده شده از قوم و قبيلة خود متواري مي گردد(و نمي داند)آيا او را باقبول ننگ نگهدارد يا درخاك پنهانش كند؟!» ( نحل / 59 و 60 ).

اما اسلام كه دين مهر و محبت است ، با اين اعمال ضد انساني شديداً مبارزه نموده و از اين كار جدّاً نهي فرمود:« وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ ... »( اسراء/ 31 ، انعام / 151 ). همچنين به حمايت از شخصيت وحقوق زن فرياد برآورد:« وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ... ، و با آنان (زنها) به طورشايسته رفتاركنيد »( نساء/ 19 ). بلكه بالاتر از آن ، تكريم و احترام گذاشتن به زن را خواستار شده و رسول خدا صلی الله علیه و آله صراحتا می فرماید :« وَ مَنِ‏ اتَّخَذَ زَوْجَةً فَلْيُكْرِمْهَا ، هركس همسري انتخاب كرد ، بايد او را گرامي بدارد »( نوری ، 1429 ).

2 ) دفاع ازحقوق مالي زن

در زماني كه نه براي زن استقلال واختياري قايل بودند و نه حق ارث بردن از بستگانش را داشت (مباحث علمي درتفسير الميزان ، ج3 ، ص 599 ). اسلام ضمن قايل شدن استقلال مالي و احترام واختيار براي زن ، در بارة سهم الارث او باكمال صراحت فرمود:« لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ ، براي مردان، ازآنچه پدر و مادر و خويشاوندان ازخود برجاي مي گذارند ، سهمي است‌، و براي زنان نيز، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان مي گذارند ، سهمي ، خواه آن مال كم باشد يازياد »( نساء / 7 ).

بدين صورت اسلام ، با سهم الارث قايل شدن براي زنها ، به يكي از ظلم هاي فاحشي كه به آنها روا داشته مي شد و زنها را از ارث و استقلال مالي محروم مي كردند، نقطة پايان گذاشت. اسلام نه تنها از حقوق مالي زنان حمايت مي كند ، بلكه به آنها اين حق را داده است كه دربرابر شيردادن فرزندان خود مطالبة اجرت كنند«... فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ... ، پس اگر براي شما(فرزندرا)شيرمي دهند ، پاداش آنهارا بپردازيد »( طلاق / 6 ).

كدام زن است كه براي شيردادن فرزند دلبندش مخصوصازماني كه بامرد زندگي مشترك دارد، اجر و مزد مطالبه كند؟ ولي نبايد فراموش كرد كه اين دستورات بخاطر آن است كه اسلام بگويد نه تنها زن يك انسان است و داراي همة حقوق انساني ؛ نه تنها او درمورد اموالش حق تصميم گيري دارد و مرد نمي تواند بي رضايت او ، حق او را زير پا بگذارد ، بلكه اگر بخواهد در برابر شير دادن هم حقش را مطالبه كند ، مي تواند و حق دارد .

تأکید و ترغیب بر اهل بیت محوری

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَبَاجَعفَر یَا مُحَمَّدَبنَ عَلِی اَیُّهَا البَاقِرُ یَابنَ رَسُولِ اللهِ

یَا وَجِیهًا عِندَاللهِ اِشفَع لَنَا عِندَاللهِ

تأکید و ترغیب بر اهل بیت محوری

یکی ازسیره ای عملی مهم امام باقر علیه السلام به عنوان امام و حجت برحق الهی و هدایتگر جامعه به سمت کمال وانسانیت و خوشبختی و سعادت ، توجه دادن مردم به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله بود ، و همچنین بر فراگیری علوم و معارف از طریق آن بزرگواران که باب علم خدا هستند ، دعوت می کرد و حدیث درست را تنها در نزد آنان می دانست. چنانکه به سلمه بن کهیل و حکم بن عیینه فرمود :« شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ ، به شرق و غرب عالم بروید جز علم ما اهل بیت( علیهم السلام) علم صحیحی نمی یابید ». کافی ، ج1 ، ص 399.

در روایت دیگری که از آن حضرت نقل شده است فرمود:« مردم هرکجا که می خواهند، بروند ، به خدا قسم این امر( حقیقت وسعادت ) جز در این جا یافت نمی شود ( و با دست اشاره به خانه خود کرد). همان .

همچنین فرمود :« مردم ! کجا می روید و به کجا برده می شوید ؟ شما در آغاز به وسیله ما اهل بیت (علیهم السلام ) هدایت شدید و سر انجام کار شما نیز با ما پایان می پذیرد ». همان ، ص 478.

دعوت امام باقرعلیه السلام مردم را به فراگیری علوم و معارف از اهل بیت علیهم السلام و پیروی از آنها ، به این جهت است که آن بزرگواران راهنمایان انسانها به سوی بهشت و سعادت اند . چنانکه در روایتی فرمود :« آل‏ محمد أبواب‏ الله‏ و سبله‏ ، و الدعاة إلى الجنة، و القادة إليها ... ، فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله درهای علوم الهی و راه رسیدن به رضای او و دعوت کنندگان به بهشت و سوق دهندگان مردم به آنجا هستند ».البرهان ، ج1 ، ص 409 .

مبارزه با انحرافات وفرقه های منحرف

یکی از سیره ای عملی امام باقر علیه السلام مبارزه با انحرافات دینی و اخلاقی و اسرائیلیات وهمچنین گروه ها و فرقه های ضاله مانند مرجئه ، غلات ، خوارج و... بود. مرجئه که یک تفکر انحرافی بود و ایمان حقیقی را تنها یک اعتقاد قلبی دانسته ونقشی برای عمل در آن قایل نبودند و برخی نظرات نادرست دیگری که داشتند ، امام باقر از آنها دوری جسته وآنها را مورد لعن و نفرین قرار داده و در دنیا وآخرت دشمن می دانست . الکافی ، ج 8 ، ص 276 .

آن حضرت در مقابل خوارج که آنها را مُتَنَسِّکین جاهل و گروهی خشکه مقدس قشری می دانستند ، نیز موضع گیری می کرد و در باره ای آنها فرمود : خوارج از روی جهالت عرصه را برخود تنگ گرفته اند ، درحالی که دین ملایم تر و قابل انعطاف تر از آن است که آنان می شناسند . الفقیه ، ج1 ، ص 83 .

همچنین امام باقر علیه السلام از یکسو فرقه ای منحرفه ای غلات را که خود شان را مطیع و پیرو امامان معصوم می دانستند( درحالی که فاسد و منحرف بودند) ، از خود طرد و دور ساخته و آنها را دشمن خود و دین می دانست و از سوی دیگر صفات و ویژگی های شیعیان واقعی خود شان را بیان می کرد. ازجمله در بیان اوصاف شیعیان واقعی خود فرمودند :

« شیعیان ما در بالاترین مراحل تقوا قرار دارند و اهل تلاش و کوشش و اهل وفای به عهد و امانتدار و اهل زهد و عبادت اند ، و از افرادی هستند که در هر شبانه روز پنجاه ویک رکعت نماز به جای می آورند. آنان شبها در حال عبادت و روزها در حال روزه هستند ، زکات اموال خود را پرداخت می کنند و به زیارت خانه خدا می روند و از تمام محرمات الهی اجتناب می کنند ». وسایل الشیعه ، ج4 ، ص 57.

به طور کلی تأکید امام باقر علیه السلام بر عمل گرایی شیعیان به طور غیرمستقیم در برابر تمامی فرقه های بود که به عمل صالح اعتنایی نداشتند و تنها به ایمان قلبی دلخوش می کردند.

امروزه نیز نفی عمل گرایی واین انحراف فکری که دلت پاک باشد عمل مهم نیست ، دیده و شنیده می شود و بر پیروان و محبان امام باقر علیه السلام است که اولا به دام این تفکر و اندیشه ای انحرافی و غلط گرفتار نشوند و ثانیا ، با این تفکر خطرناک انحرافی مبارزه نمایند.

و من الله التوفیق

نگاهی به زندگی و سیره ای امام باقر علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَبَاجَعفَر یَا مُحَمَّدَبنَ عَلِی اَیُّهَا البَاقِرُ یَابنَ رَسُولِ اللهِ

یَا وَجِیهًا عِندَاللهِ اِشفَع لَنَا عِندَاللهِ

حلول ماه مبارک رجب و ولادت باسعادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام ، شکافنده علوم اولین و آخرین مبارک و خجسته باد

نگاهی به زندگی و سیره ای امام باقر علیه السلام

1 ) حسب و نسب

امام باقرعلیه السلام پدر بزرگوارش امام سید الساجدین زین العابدین علی بن الحسین علیهماالسلام و مادر مکرمه اش فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است و به قول مشهور در اول رجب سال 57 هجری متولد شد . امام صادق علیه السلام در باره ای عظمت جده اش مادر امام باقر علیه السلام فرمودند :« كَانَتْ‏ صِدِّيقَةً لَمْ‏ تُدْرَكْ فِي آلِ الْحَسَنِ امْرَأَةٌ مِثْلُهَا ، راستگویی بود که مثل آن در بین فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام دیده نشده است »(الکافی ، ج1 ، ص469 ). از این رو این امام بزرگوار وهمچنین امامان بعد از او از نسل امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هردو می باشند.

2 ) القاب امام باقر علیه السلام

امام محمدبن علی علیهماالسلام افزون بر القاب « شاکر» ، « هادی » و... به طور عمده به لقب « باقر» شهرت یافته است که این خود یک فضیلت بزرگ برای آن حضرت به شمار می رود ؛ زیرا باقر به معنای شکافنده است ، باقر العلوم یعنی شکافنده دانشها وعلوم. چنانکه جابربن یزید جعفی در توضیح واژه « باقر» می گوید : لانه بقر العلم بقرا ای شقه و اظهره اظهارا ، به آن حضرت باقر گفته شده زیرا علم را شکافت و رموز و دقایق آن را روشن ساخت . علل الشرایع ، ج1 ، ص 233. این لقب را رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن حضرت داده است ؛ چنانکه به جابربن عبدالله انصاری فرمود: تو بعداز من چندان زنده می مانی که شخصی از فرزندان مرا که اسمش محمد است و به تأکید علم را می شکافد درک می کنی و سلام مرا به او برسان ، و جابر هم تا زمان حضرت امام باقر علیه السلام زنده بود و سلام رسول خدا صلی الله علیه وآله را به آن حضرت رساند.

جالب است که در ملاقاتی که میان زیدبن علی(برادر امام باقر علیه السلام ) و هشام صورت گرفت ، هشام با کینه ودشمنی که نسبت به امام باقرعلیه السلام داشت ، آن حضرت را که باقر لقب داشت ، ازباب تحقیر و استهزا « بقره » نامید. زید که از برخورد بی ادبانه و کینه توزانه ای او ناراحت شده بود گفت : رسول خدا صلی الله علیه وآله او را باقر نامید ؛ ولی تو او را بقره می نامی ، اختلاف تو با رسول خدا صلی الله علیه وآله بسیار است ، در آخرت نیز با آن حضرت مخالفت می کنی همچنانی که در دنیا مخالفت کردی ، آن زمان او داخل بهشت می شود و تو داخل آتش خواهی شد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج7 ، ص 132.

3 ) موقعیت علمی آن حضرت

همان طور که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله به پنجمین وصی و جانشین خود لقب باقر العلوم یعنی شکافنده دانشها را داده بود ، امام باقر علیه السلام در عمل هم نشان داد که اقیانوس بی کران علم و شکافنده ای دانش هاست . و از نظر علمی آن چنان از عظمت بالا برخوردار بود که همواره محضر او از دوستداران علم و دانش از تمامی بلاد و سرزمینهای اسلامی پر بود و در میان مراجعه کنندگان ، آن چنان خضوعی نسبت به شخصیت علمی آن حضرت به چشم می خورد که عبد الله بن عطای مکی می گفت :« علما را درمحضر هیچکس کوچکتر از آنها در محضر ابوجعفر( امام باقر علیه السلام) ندیدم. حکم بن عیینه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم ، دربرابر آن حضرت مانند دانش آموزی در مقابل معلم خود به نظر می رسید». کشف الغمه ، ج2 ، ص 117 .

خلاصه این که عظمت علمی امام باقر علیه السلام ، باقر علم النبیین ( شکافنده دانش پیامبران الهی ) ، بزرگ تر از آن است که کسی بتواند آن را بیان کند و آن طوری که شایسته است به تصویر بکشد. امام باقرعلیه السلام از فرصت پیش آمده در جامعه ای اسلامی آن روز که بنی امیه و بنی عباس هرکدام در صدد تصاحب و تحکیم قدرت بودند ، کمال استفاده را بردند و دست به یک جهاد علمی و فرهنگی بزرگ و جهل زدایی زد و با قدرت علمی به مبارزه جهل و نادانی و کج فهمی ها رفت ؛ زیرا آن حضرت به خوبی می دانست که بدترین دشمن انسان و انسانیت و دین و شریعت ، جهل و نادانی و کج فهمی های دینی است. لذا در زمینه های مختلف از علوم عقلی گرفته تا نقلی و از عقاید و کلام تفسیر گرفته تا فقه و اخلاق و طبیعیات و... از آن حضرت روایت نقل شده است و بهترین آموزه های انسان ساز را از خود به یاد گار گذاشته است ؛ از این رو گفته و مشهور شده است که : لم‏ يظهر من‏ ولد الحسن و الحسين عليهما السّلام من العلوم ما ظهر منه عليه السّلام‏ من التفسير و الكلام و الفتيا و الأحكام و الحلال و الحرام؛ از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام آنچه در زمینه ای تفسیر ، کلام ، فتوا ، و احکام حلال و حرام از آن حضرت صادر شده ، از کسی صادر نشده است. سفينة البحار، ج‏2، ص 350 .

15پیامد بسیار سخت ودرد ناک سبک شمردن نماز در دنیا و آخرت از منظر حضرت زهرا(س) به نقل از پدر بزرگوارش

بسم الله الرحمن الرحیم

روایتی از حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نقل شده است که از پدر بزرگوارش حضرت محمّد مصطفی (صلّى اللَّه عليه و آله) پرسيد: اى پدر جان! سزاى مردان و زنانى كه نماز را سبك بشمارند چيست؟ رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: اى فاطمه، هر كس چه مرد باشد و چه زن، نمازش را سبك بشمارد، خداوند او را به‏ پانزده‏ مصيبت وگرفتاری مبتلا مى‏نمايد: که شش چيز آن در همین دنيا دامن گیر او می شود ، و آنها عبارتند از :

1 ) برداشته شدن خیر و برکت از عمر او

یکی از آثار سهل انگاری و اهمیت ندادن به نماز این است که خداوند خیر و برکت را از عمرچنین انسانی برمی دارد :« يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَرَكَةَ مِنْ عُمُرِهِ »( فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 22 ). راغب در مفردات می گوید برکت یعنی : ثبوت خير و فزونى بخشش الهى در چيزى .

بنابراین کسی که برکت از عمرش برداشته شود یعنی اینکه ممکن است عمرش طولانی باشد ، ولی خیر و و سعادتی در آن نیست و توفیق هیچ عمل خیری را که به عنوان باقیات الصالحات باشد ، در عمر و زندگیش ، پیدا نمی کند. برعکس کسی که عمر پربرکت دارد یعنی سرشار از خیر و فضل سعادتمندی است . ممکن است کوتاه باشد ولی در عین حال خداوند توفیق انجام کارهای بزرگ و ماندگار به او عنایت می کند و او باقیات الصالحاتی از خود به جا می گذارد .

2 ) برداشته شدن خیر و برکت از روزی او

دومین بلا وگرفتاری که به خاطر سبک شمردن نماز چه رسد به ترک آن ، دامنگیر انسان می شود این است که خدای سبحان خیر وبرکت را از روزی او بر می دارد:« وَ يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَرَكَةَ مِنْ رِزْقِهِ »(همان ).

با توجه به معنای برکت که به آن اشاره شد ، بی برکتی روزی ، یعنی اینکه خیر و ثبات در آن نباشد و در موقعیت های حساس زندگی آبروی انسان را نتواند حفظ کند ، در حالی که نيكوترين مال آن است كه جان و عرض ( آبرو، حيثيّت) انسان بوسيله آن حفظ شود:« خَيْرَ الْمَالِ‏ مَا وَقَى‏ الْعِرْض‏ »( وسائل الشيعة ، ج 21 ، ص 557 ). انسانی که برکت از روزیش برداشته شده باشد ، به هردری بزند و هرچقدر شبانه روز تلاش کند ، از نیاز مندی خارج نمی شود و همیشه احساس کمبود اقتصادی می کند ، حتی ممکن است در آمد هنگفت داشته باشد ، ولی در عین حال احساس فقر و گرفتاری اقتصادی می کند.

3 ) محو شدن نشانه ای صالحان از چهره ای او

یکی دیگر از آثار سبک شمردن نماز این است که خدای سبحان نشانه ای صالحان را از چهره ی او محو می کند:« وَ يَمْحُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سِيمَاءَ الصَّالِحِينَ مِنْ وَجْهِهِ ». سیما در اصل به معنای علامت و نشانه است . خواه این علامت در صورت باشد یا در جای دیگر بدن ، هرچند ، در استعمال روزمره فارسی ، به نشانه های صورت و وضع ظاهری چهره گفته می شود.

بنابراین سيماى‏ نورانى و ملکوتی صالحین که حاكى از:« سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ » است ، از چهره انسانی که نماز را سبک می شمارد ، برداشته می شود و چهره اش نورانیت و جذابیت ندارد.

4 ) عدم در یافت پاداش و ثواب در برابر اعمال خود

چهارمین مصیبت و بلایی که در اثر سبک شمردن نماز دامن گیر انسان می شود این است که در برابر کارهای (خیری) که انجام می دهد ، اجر و پاداش به او داده نمی شود:« وَ كُلُّ عَمَلٍ يَعْمَلُهُ لَا يُؤْجَرُ عَلَيْهِ »، عدم در یافت اجر و پاداش در برابر اعمال نیک ، بیانگر این مطلب است که اعمالش مقبول درگاه حضرت احدیت قرار نگرفته است ، چرا که (در صورت ترک نماز ) نمازی در کنار آن اعمال وجود ندارد و یا در اثر سبک شمردن نماز ، نمازگزار به گونه ای آن را انجام داده است که شرایط قبول را ندارد ، اگر نماز کسی قبول نشد سایر اعمال او نیز ، قبول نمی شود. چنانکه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود :« أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ عَلَى الصَّلَاةِ ... وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَيْهِ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ، اولین چیزی که از بنده در قیامت مورد حساب قرار می گیرد نماز است اگر نماز رد بشود سایر عملش نیز رد می شود و قبول نمی شود »( من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 208 ).

5 ) عدم استجابت دعای سهل انگار در نماز

پنجمین بلا ومصیبتی که به خاطر سبک شمردن نماز دامن گیر نماز گزار می شود ، بالا نرفتن دعای او به سمت آسمان است :« وَ لَا يَرْتَفِعُ دُعَاؤُهُ إِلَى السَّمَاءِ » بالا نرفتن دعا به سمت آسمان ، کنایه از عدم استجابت آن است. آری چگونه دعای کسی بالا رفته به اجابت برسد ، درحالی که این دعا از زبانی صادر شده است که حاضر نیست ، با خالق و رازق و مدبرش به راز و نیاز و گفتگو بپردازد و از قلب و دلی برخواسته است که خدای سبحان در آن جایگاهی ندارد که اگر جایگاهی می داشت ، نماز را که مهم ترین وسیله ارتباط انسان با خداست ، سبک نمی شمرد و یاخدای نکرده ترک نمی کرد.

6 ) عدم استجابت دعای دیگران در حق او

ششمین مصیبتی که به خاطر سبک شمردن نماز، در دنیا گریبان گیر انسان می شود این است که او هیچ بهره ای در دعای بندگان شایسته ای خدای سبحان ندارد و مشمول دعای آنان نمی شود:« وَ السَّادِسَةُ لَيْسَ لَهُ حَظٌّ فِي دُعَاءِ الصَّالِحِينَ ». چقدر گناه استخفاف به نماز سنگین است که انسانی که دچار این بی ادبی در محضر الهی است ، دعای خودش مستجاب نمی شود که هیچ ، حتی دعای بندگان شایسته ای خداوند هم ، در حق او مستجاب نمی شود وبهره ای در دعای آنها ندارد. در حالی که براساس روایات متعدد ، دعای دیگران در حق انسان ، بسیار به اجابت نزدیک است(:« لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَسْرَعَ إِجَابَةً مِنْ دَعْوَةِ غَائِبٍ لِغَائِبٍ »)، زیرا گویا با زبانی خدای سبحان را خوانده است که با آن زبان گناه نکرده است ، یعنی با زبان دیگران ، ولی گناه سبک شمردن و ترک نماز ، از بس که بزرگ وسنگین است ، حتی مانع استجابت این دعا نیز ، می شود.

اما نهُ مصیبت دیگر سه تای آن در وقت مرگ ، سه تای آن در قبر و سه تای آن در قیامت دامنگیر او می شود، اما سه تای که دروقت مرگ به او می رسند ، عبارتند از :

1 ) با حالت خوارى و زبونى جان مى‏دهد:« أَنَّهُ يَمُوتُ ذَلِيلًا» .

2 ) گرسنه مى‏ميرد:« يَمُوتُ جَائِعاً ».

3 ) تشنه جان مى‏سپارد، به گونه‏اى كه اگر از آب رودخانه‏هاى دنيا به او بدهند، سيراب نگشته و تشنگى‏اش برطرف نخواهد شد:« يَمُوتُ عَطْشَاناً فَلَوْ سُقِيَ مِنْ أَنْهَارِ الدُّنْيَا لَمْ يُرَوِّ عَطَشَهُ ».

اما سه مصيبتى كه در قبرش بدان گرفتار مى‏گردد ، بدين قرار مى‏باشد:

1 ) خداوند فرشته‏اى را بر او مى‏گمارد تا او را در قبر نگران و پريشان نموده و از جايش بركند« يُوَكِّلُ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً يُزْعِجُهُ فِي قَبْرِهِ ». « يُزْعِجُهُ » ازعاج بمعنای مضطرب و بی قرار ساختن و چیزی را از جایش کندن است (تاج العروس ، ج 3 ، ص 391 ).

2 ) خداوند گور را بر او تنگ مى‏گرداند:« يُضَيَّقُ عَلَيْهِ قَبْرُهُ »

3 ) قبرش تاريك مى‏شود:« وَ تَكُونُ الظُّلْمَةُ فِي قَبْرِهِ ».

و مصائبى كه در روز قيامت، هنگام بيرون آمدن از قبر، بدان مبتلا مى‏شود، عبارت است از:

1 ) خداوند فرشته‏اى را بر او مى‏گمارد تا در حالى كه مردم به او مى‏نگرند، او را به رو بر زمين بكشد« أَنْ يُوَكِّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً يَسْحَبُهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ الْخَلَائِقُ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ »

2 ) از او حساب سخت و دشوار مى‏كشند:« وَ يُحَاسَبُ‏ حِساباً شَدِيداً »

3 ) خداوند هرگز نظر رحمت به او ننموده و از بديها پاكيزه‏اش نمى‏گرداند، و براى او عذاب دردناكى خواهد بود:« وَ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ لَا يُزَكِّيهِ وَ لَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ »( فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 22 ).