به مناسبت میلاد باسعادت پیامبراکرم صلی الله علیه وآله

بسم الله الرحمن الرحیم


🌹درود بر تو ای صاحب خُلق عظیم ! آمدی تا با اخلاق نیکت مدینه وسپس شرق و غرب عالم را ، فتح نمایی و احسان و نیکی و مکارم اخلاقی را ، به جهانیان بیاموزی ! چرا که یکی از فلسفه های بعثت تو ، به تمام وکمال رساندن مکارم ومحاسن اخلاق است( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) 🌸
🌹آری ؛ پیامبر خاتم آمد تا خورشید آموزه های نجات بخش او، برف های ظلم و جهالت و خون ریزی و خشونت را ؛ ذوب نموده و به رود خانه ای جاری ایمان و عدالت ، دانش و مهربانی ، و صداقت و امانتداری تبدیل نماید 🌿
🌹 او می آید تا با احیای کرامت و شخصیت انسانی ، راه چگونه زیستن را به انسانها بیاموزد و برتبعیض و تعصب بی جای قبیله ای و نژادی ، زبانی و ملیتی ، رنگی و جنسیتی ، و... خط بطلان کشیده و معیار کرامت و فضیلت را ایمان و تقوا بیان نماید( إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏)🌸
💐 او می آید تا با آیات متعدد وحیانی و آسمانی اثبات نماید ، که زن بودند جرم نیست و زنده به گور کردن دختران معصوم را ، جنایت علیه بشریت و انسانیت دانسته وضمن محکوم کردن این رفتار ددمنشانه ، برآن ، نقطه ای پایان بگذارد و همه ای انسانها اعم از زن ومرد را برای رسیدن به رشد وکمال وقرب الی الله رهبری نماید ؛ 🌺
🌹رسول خاتم(صلی الله علیه وآله) مردی از تبار ابراهیم بت شکن و قهرمان توحید ، در عام الفیل آمد و باآمدنش بت ها سرنگون شدند وکنگره های قصر کسری واژگون ، پادشاهان لال گردیدند و جباران ظالم ذلیل، او با معجزه ای جاویدانه اش قرآن کریم ، به صورت فرا زمانی ، فرا مکانی و فرا قومی تا ابد عطر خوش خداپرستی ، صداقت و عدالت ، تقوا وامانتداری ، و احسان ونیکوکاری را ؛ پخش نموده و عالم وآدم را به سمت خوشبختی ورستگاری رهنمون شد. 🌺
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم و اهلک اعدائهم🌺

به مناسبت میلاد با برکت رسول خدا صلی الله علیه و آله

بسم الله الرحمن الرحیم

🌹میلاد پربرکت حضرت خاتم انبیا محمدمصطفی(صلی الله علیه وآله) و فرزند ارجمندش پرچمدار علم و عمل و فقاهت و درایت حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام) مبارک وخجسته باد 🌸
🌺درود وسلام خداوند ، ملایکه ها و جن وانس بر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) رییس مکتب و امام صادق(علیه السلام) رییس مذهب باد. 🌿
🌹درود وسلام بر تو ای پیامبر رحمت ومهربانی ها ! ای کسی که خدای سبحان و فرشتگان بر تو درود می فرستند و بر درود فرستادن بر تو ، دستور می دهد:« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليما» و اطاعت از حضرت تو و اوصیاء معصومت را واجب می داند:« أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ». 🌸
🌹درود وسلام بر تو ای پیامبرخوبیها ! ای کسی که هفت آسمان به یُمن قدمت ستاره باران است و زمینیان غرق در نشاط و شادی ، آمدنت را جشن می گیرند و مقدم مبارکت را ، گلباران می کنند 💐
🌹درود و سلام برتو ای مظهر کمالات انسانی و ای اسوه ای چگونه زیستن ! تو مخاطب «لولاک لما خلقت الافلاک» هستی و عالم وآدم ، به یُمن وجود تو و اهلبیت معصوم ومطهر تو خلق شده اند و با حضور آخرین وصی و جانشین تو حضرت بقیة الله الاعظم حجت بن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این عالم ، جهان هستی استوار و پابرجا مانده است( لولا الحجه لساخت الاض باهلها) 🌿🌸
ادامه دارد

در ایام ولادت پیامبراکرم (ص) و آغاز سال تحصیلی ، درد دلی با رسول مهربانیها ( قسمت دوم ) 

بسم الله الرحمن الرحیم


یا رسول الله ای بزرگ منادی عدالت و دانایی !
بسیاری از کسانی که دل پر خون و قلب شکسته از رفتار نا مناسب طالبان و برخی مسئولان ایرانی در عرصه های مختلف از جمله در محروم ساختن دانش آموزان از تعلم و تربیت ، و خواندن و نوشتن دارند ، به دین مقدس اسلام بد بین شده و از آن بد گویی می کنند ، همان دینی انسان سازی که بزرگترین دعوت کننده به علم آموزی و تربیت یابی است ، به گونه ای که اولین آیات کتاب آسمانی آن قرآن کریم ، از خواندن و نوشتن و تعلم و تعلیم سخن می گوید ؛
اما من یا رسول الله ای مهربان تر از پدر و مادر !
هیچ وقت به دین مقدس اسلام بد بین نشدم و از خدا می خواهم که یاریم نماید تا هیچگاه به این دین حیات بخش و انسان ساز ، بد بین نشوم ؛ زیرا می دانم که :
" اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست "
می دانم که آنچه طالبان و برخی از مسئولان ایرانی که مدعیان پیروی از سنت شما و اسلام ناب هستند ، از انواع تبعیض و تعصباتی که انجام می دهند ، از جمله طالبان دختران عاشق علم و دانش را ، از ادامه خواندن و نوشتن ممنوع و محروم می کنند و برخی از مسئولان و مدیران مدارس ابتدایی ، هفتم و دهم ایرانی که کلاس اولی ها ، هفتمی ها و دهمی ها را در حال محروم ساختن از شروع خواندن و نوشتن ، و دانستن و دانا شدن هستند ،
به هیچ عنوان همخوانی با آموزه های حیات آفرین و انسان ساز دین شما ندارد و آن را به پای اسلام طالبانی و برخی از مسئولان ایرانی می گذارم ، نه به پای اسلامی که شما آورده اید و با هزاران خون دل خوردن و شهید دادن ، آن را تبلیغ و ترویج نمودید ؛ چرا که اسلام واقعی و سیره شما ، نه تنها از چنین رفتار های نادرست ، مبرا و منزه است بلکه چنین رفتار ضد انسانی را به شدید ترین وجه محکوم و با آن مبارزه می کند

یا رسول الله ای بزرگ معلم بشریت !
شما که برای نشان دادن اهمیت و ارزش با سواد شدن و خواندن و نوشتن ، شرط آزادی آن عده از اسرای جنگ بدر را که سواد خواندن و نوشتن داشتند ، با سواد ساختن تعدادی از مسلمانان قرار دادید !
می بینید ، در کشوری که آن را کشور امام زمان (عج) و اسلام ناب محمدی می دانند ، برخی از مسئولان و مدیران مدارس ابتدایی ، هفتمی و دهمی دانش آموزان افغانستانی های که سالهای سال در این کشور زندگی کرده ، خون داده ، به اتهام هم مذهبی و همزبانی با این کشور ، هزینه های سنگین جانی ، مالی و عِرضی پرداخت کرده و پرداخت می کنند ، اما حالا فقط و فقط به جرم اتباع و غیر ایرانی بودن ، بچه های شان در حال محروم شدن از تعلیم و تربیت هستند !!
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ( دام ظله) توصیه همیشگی بر عدم محرومیت دانش آموزان اتباع از آموزش دارند .
یا رسول الله مددی !!

در ایام ولادت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و آغاز سال تحصیلی درد دلی با پیامبر مهربانیها(قسمت 1

بسم الله الرحمن الرحیم


السلام علیک یا رسول الله ! ای بزرگ معلم جهان بشریت !
ضمن عرض تبریک ایام میلاد پرخیر و برکت تان به محضر مقدس شما و فرزند حی و حاضر تان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
عرضه می داریم یا رسول الله ! شما که یکی از مهم ترین فلسفه بعثت تان تزکیه(تربیت) و تعلیم است ؛
و تعلیم و تعلم را بر مرد و زن مسلمان فرض و واجب قرار دادید ، اما امروز یک عده از امت شما که ادعای پیروی از سنت شما را دارند نصف از جامعه یعنی دختران مسلمان را از علم آموزی و دانش افزایی منع می کنند !!
و یک عده ی دیگر که ادعای پیروی از اسلام ناب را دارند ؛ خیل عظیم از دانش آموزان امت تورا به جرم اتباع و غیر ایرانی بودند ، در حال محروم ساختن از تعلم و علم آموزی هستند !!
این در حالی هست که شما یا رسول الله ص ! آن چنان برای تعلیم و تعلم ، و علم آموزی و پالایش روحی ، اهمیت قایل هستید که در این رابطه مرز بندی های چهار گانه جنسیتی ، جغرافیایی ، اعتقادی و زمانی را نادرست دانسته و آن را ملغا اعلام کرده اید .
۱ - در الغای مرز بندی جنسیتی در امر تعلیم و تربیت فرمودید :" طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمه ، علم آموزی بر هر مرد و زن مسلمان واجب است " کنزالفوائد، ج۲، ص۱۰۷.
۲ - در باره ی نادرست و غلط دانستن مرز بندی ها و محدودیت های جغرافیایی و سر زمینی ، فریاد شما این است که :" اطلبوا العلم و لو باالصین ، دانش را بجویید اگر چه در چین باشد" مشکاة الانوار، ص۱۳۵ .
۳ - در مورد الغای محدودیت های زمانی فرمودید :" اطلبوا العلم من المهد الی اللحد ، از گهواره تا گور دانش بجویید" نهج الفصاحه،ص۲۱۸ .
۴ - با توجه به اهمیت فوق العاده علم آموزی و دانش افزایی حتی مرزهای اعتقادی را ملغا ساخته و در این باره امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید :" خذ الحکمة و لو من المشرکین ، حکمت و دانش را فرا گیرید هرچند از مشرکین باشد " مشکاة الانوار، ص۱۳۴ .
اما یا رسول الله ! ای آقای که ناراحتی و سختی کشیدن امت شما ، بر شما سخت و گران است ! هرچند با تمام وجود به انقلاب و نظام اسلامی وفادار و معتقیدیم ؛ ولی از مرز بندی های اسلام طالبانی و برخی از مسئولان ایرانی ، خسته و درمانده شده ایم !
یا رسول الله مددی !

در آغاز سال تحصیلی تعداد زیادی از فرزندان امت شما که متعلق به سرزمینی به نام افغانستان هستند ، از رفتن در کلاس های اول علم آموزی ، شروع خواندن و نوشتن ، و لبیک گفتن به فریادهای معجزه جاوید شما قرآن کریم که در اولین آیات نازله بر شما ، شما را امر به خواندن نمود و از قلم و کتابت و تعلیم و تعلم سخن گفت ؛ در حال محروم شدن هستند !!
یا رسول الله مدد یا رسول الله مدد
ادامه دارد

نقش اطاعت از خدا و رسولش در زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

امام مجتبی علیه‌السلام می فرماید :

🔹به خدا قسم می‌خورم، اگر مردم به حرف خدا و رسولش گوش می‌دادند، (و با پدرم بیعت می‌کردند) آسمان، بارانش را و زمین، برکاتش را نثارشان می‌کرد، حتّی دو نفر هم در این امّت به اختلاف نمی‌خوردند،
و همه تا قیامت از طراوت و سرسبزی دنیا برخوردار می‌شدند (و خوش و خرم زندگی می‌کردند).

*🔹و لَكِنْ أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً تَالِياً، لَوْ أَنَّ النَّاسَ سَمِعُوا قَوْلَ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ رَسُولِهِ، لَأَعْطَتْهُمُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا، وَ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا، وَ لَمَا اخْتَلَفَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ سَيْفَانِ، وَ لَأَكَلُوهَا خَضْرَاءَ خَضِرَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ،*

📚الامالی شیخ طوسی، ص۵۶۶.

اهمیت خواندن سوره جمعه در شب جمعه

امام صادق علیه السلام فرمودند :
هر کس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند، کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود .
مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلْجُمُعَةِ فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ، كَانَتْ كَفَّارَةً لِمَا بَيْنَ اَلْجُمُعَةِ إِلَى اَلْجُمُعَةِ.

بحار الأنوار ج86 ص362 .

پیشاپیش ولادت با سعادت و پر برکت رییس مکتب حضرت پیامبراعظم صلی الله علیه وآله و رییس مذهب حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مبارک و خجسته باد.

میلاد مسعود و پربرکت رییس مکتب و رییس مذهب مبارک و خجسته باد

بسم الله الرحمن الرحیم

میلاد پربرکت حضرت خاتم انبیا محمدمصطفی(صلی الله علیه وآله) و فرزند ارجمندش پرچمدار علم و عمل و فقاهت و درایت حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام) مبارک وخجسته باد

درود وسلام خداوند ، ملایکه ها و جن وانس بر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) رییس مکتب و امام صادق(علیه السلام) رییس مذهب باد.

درود وسلام بر تو ای پیامبر رحمت ومهربانی ها ! ای کسی که خدای سبحان و فرشتگان بر تو درود می فرستند و بر درود فرستادن بر تو ، دستور می دهد:« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليما» و اطاعت از حضرت تو و اوصیاء معصومت را واجب می داند:« أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ».

درود وسلام بر تو ای پیامبرخوبیها ! ای کسی که هفت آسمان به یُمن قدمت ستاره باران است و زمینیان غرق در نشاط و شادی ، آمدنت را جشن می گیرند و مقدم مبارکت را ، گلباران می کنند

درود و سلام برتو ای مظهر کمالات انسانی و ای اسوه ای چگونه زیستن ! تو مخاطب «لولا ک لما خلقت الافلاک» هستی و عالم وآدم ، به یُمن وجود تو و اهلبیت معصوم ومطهر تو خلق شده اند و با حضور آخرین وصی و جانشین تو حضرت بقیة الله الاعظم حجت بن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این عالم ، جهان هستی استوار و پابرجا مانده است( لولا الحجه لساخت الاض باهلها)

درود بر تو ای صاحب خُلق عظیم ! آمدی تا با اخلاق نیکت مدینه وسپس شرق وغرب عالم را ، فتح نمایی و احسان و نیکی ومکارم اخلاقی را ، به جهانیان بیاموزی ! چرا که یکی از فلسفه های بعثت تو ، به تمام وکمال رساندن مکارم ومحاسن اخلاق است( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق)

آری ؛ پیامبر خاتم آمد تا خورشید آموزه های نجات بخش او، برف های ظلم و جهالت و خون ریزی و خشونت را ؛ ذوب نموده و به رود خانه ای جاری ایمان و عدالت ، دانش و مهربانی ، و صداقت و امانتداری تبدیل نماید

او می آید تا با احیای کرامت و شخصیت انسانی ، راه چگونه زیستن را به انسانها بیاموزد و برتبعیض و تعصب بی جای قبیله ای و نژادی ، زبانی و ملیتی ، رنگی و جنسیتی ، و... خط بطلان کشیده و معیار کرامت و فضیلت را ایمان و تقوا بیان نماید( إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏)

او می آید تا باآیات متعدد وحیانی و آسمانی اثبات نماید ، که زن بودند جرم نیست و زنده به گور کردن دختران معصوم را ، جنایت علیه بشریت و انسانیت دانسته وضمن محکوم کردن این رفتار ددمنشانه ، برآن ، نقطه ای پایان بگذارد و همه ای انسانها اعم از زن ومرد را برای رسیدن به رشد وکمال وقرب الی الله رهبری نماید ؛

رسول خاتم(صلی الله علیه وآله) مردی از تبار ابراهیم بت شکن و قهرمان توحید ، در عام الفیل آمد و باآمدنش بت هاسرنگون شدند وکنگره های قصر کسری واژگون ، پادشاهان لال گردیدند و جباران ظالم ذلیل، او با معجزه ای جاویدانه اش قرآن کریم ، به صورت فرا زمانی ، فرا مکانی و فرا قومی تا ابد عطر خوش خداپرستی ، صداقت و عدالت ، تقوا وامانتداری ، و احسان ونیکوکاری را ؛ پخش نموده و عالم وآدم را به سمت خوشبختی ورستگاری رهنمون شد.

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم و اهلک اعدائهم

یکی از راه های خوشحال ساختن  اهل بیت علیهم‌السلام از منظر امام حسن عسکری علیه السلام 

بسم الله الرحمن الرحیم
🏴السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی ایها العسکری یابن رسول الله

🏴‌ مظلومانه اباالمهدی حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بر فرزند بزرگوارش حضرت صاحب العصر والزمان عج و عموم محبان آن حضرت تسلیت و تعزیت باد

✅ کسی که دارای چند ویژگی ذیل باشد باعث خوشنودی اهل بیت عصمت علیهم السلام می شود
چنانکه حضرت امام حسن عسکری فرمودند :
" هر يک از شما كه در دينش پارسا( و پرهیز گار )؛
و در گفتارش راستگو باشد ؛
و امانت مردم را بپردازد
و با آنان خوش اخلاقى نمايد، در اين صورت گويند: اين يک شيعه است! من ( از انجام چنین کارهای نیک و شنیدن این جمله ) شادمان مى‌شوم.
از خدا پروا نماييد و زينت و مايۀ سرافرازى ما باشيد نه مايۀ زشتى و سرافكندگى ما ".
«إِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ فِي حَدِيثِهِ وَ أَدَّى اَلْأَمَانَةَ - وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ اَلنَّاسِ قِيلَ هَذَا شِيعِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لاَ تَكُونُوا شَيْناً»
📚تحف العقول، ج۱، ص۴۸۷ ،

شش دستور العملی که باعث سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت می شود 

بسم الله الرحمن الرحیم

از امیرمؤمنان علـى عليه‌السلام نقل شده است که فرمودند :
مردى نزد پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله آمد و گفت:
به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ،
✅مرا دوست بدارد
✅و مردم نيز دوستم بدارند،
✅و خدا دارايى ام را فزون گرداند
✅و تندرستم بدارد
✅و عمرم را طولانى گرداند
✅و مرا با تو محشور نماید.

حضرت فرمود:
«اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد:

❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.

❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.

❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز.

❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده.

❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن

❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن.

🌺 أعلام الدين ص 268
بحار الأنوار ج 85 ص 164 ح 12

اهمیت همراه و همگام ، و گوش به فرمان اهل بیت بودن 

بسم الله الرحم الرحیم


امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید : "
به خاندان پيامبرتان بنگريد، و بدان سو كه مى روند برويد، و پى آنان را بگيريد. كه هرگز شما را از راه رستگارى بيرون نخواهند كرد و به هلاكتتان بازنخواهند آورد. اگر ايستادند بايستيد، و اگر برخاستند، برخيزيد. بر آنها پيشى مگيريد كه گمراه مى شويد، و از آنان پس نمانيد كه تباه مى گرديد.
انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ، فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى؛ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا، وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا.
نهج البلاغه ، خطبه ۹۷.

حضرت سکینه بانوی دارای علم و ادب ، و مستغرق در یاد خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجم ماه ربیع الاول وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام تسلیت باد

حضرت سکینه دختر بزرگوار امام حسین علیه السلام ، که در توجه به خدای سبحان ، علم ، معرفت و ادب کم نظیربود از بانوان بزرگ و دانشمند به حساب می رود. شیخ عباس قمی می نویسد :« نام حضرت سکینه آمنه یا امیمه بوده مادرش رباب اورا به سکینه ملقب ساخت و سکینه بی بی زنها و عقیله قریش بوده با حصافت عقل و اصابت رأی ، گویند او افصح و اعلم مردم بود به زبان عرب و علم و شعر و فضل و ادب »( منتهی الآمال ، ص602 ).

سن حضرت سکینه در کربلا

این دختر امام حسین علیه السلام که در کربلا هم حضور داشت ، سن اورا در زمان حضورش درکربلا ، حدودا ده تا سیزده سال گفته اند ؛ زیرا طبق نقل تاریخ امام حسین علیه السلام در روز عاشورا هنگام وداع ، به او لقب « خیرة النسوان »(برگزیده و برتر زنان ) داده و اورا با عبارت:« یا خیرة النسوان » مخاطب قرار داد ( مناقب آله ابی طالب ، ج4 ، ص110 ) و این تعبیر با کودک بودن او نمی سازد ، همچنین با توجه به ازدواج او با پسرعمویش عبدالله بن حسن مجتبی علیه السلام ، که در کربلا به شهادت رسید(اعلام الوری ،ج1 ، ص418 )، او بیشتر از ده سال سن داشته است. از سوی دیگر وقتی به تاریخ وفات و سن او در هنگام وفات توجه نماییم ، که تاریخ وفات آن بانو را در سال 117 هجری در سن 70 سالگی نقل کرده اند(یاران شیدای حسین بن علی(ع)، ص354 355 ) ، نیزمعلوم می شود که او در کربلا حدود سیزده چهارده سال ، داشته است. بنابراین برخی روضه های که اورا کودک معرفی می کند ، قابل قبول نیست .

حالات معنوی حضرت سکینه

از نظر معنویت و ارتباط با خدا حضرت سکینه قله های رفیعی از تقرب و انس با خدا را فتح کرده بود. شاهد بر این مدعا سخن امام حسین علیه السلام است ، که وقتی حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام برای خواستگاری دختر عموی خود نزد امام حسین علیه السلام رفت و امر انتخاب فاطمه یا سکینه را به آن حضرت واگذار نمود ، امام حسین علیه السلام برای وی فاطمه را برگزید و در مورد سکینه این گونه فرمود :« ان الغالب علی سکینة الاستغراق مع الله ... ، غالبا سکینه غرق در یاد خدای متعال است »(یاران شیدای حسین بن علی(ع) ، ص355 ).

با توجه به سخنی که از امام حسین علیه السلام نقل شده است که فرمود :

لعمرک اننی لاحب دارا تکون بها سکینة و الرباب

احبهما و ابذل جل مالی و لیس لعاتب عندی عتاب

بجان تو قسم من آن خانه‏اى را دوست دارم كه سكينه و رباب در آن باشند ، من ايشان را دوست دارم و بيشتر مال خود را براى آنان بذل و بخشش ميكنم و كسى نمى‏تواند مرا مورد عتاب قرار دهد »(بحارالانوار ،ج45 ، ص 47 ). معلوم می شود که آن حضرت علاقه خاصی به حضرت سکینه و مادرش رباب داشته است. این علاقه و محبتی که امام حسین علیه السلام به دخترش سکینه داشته ، از مقام بالای معنوی و ارتباط او با خدای سبحان ناشی می شود ؛ زیرا چنانکه اشاره شد حضرت سکینه ، غالب اوقات مستغرق در یاد و ذکر خدای متعال بوده است.

حضرت سکینه بانوی دانشمند و ادیب

حضرت سکینه پس از بازگشت از سفر کوفه و شام ، در خانه ای پدر خود تحت کفایت امام سجاد علیه السلام قرار گرفت . او محضر سه امام معصوم (امام حسین ، امام سجاد و امام باقرعلیهم السلام) را درک کرده و از آنها بهره های علمی و معنوی برده است ، علاوه بر این که حضرت سکینه زینت بخش مجالس زنان مدینه به لحاظ علم وادب و تقوا بود ، منزل او مجلس و محل فراگیری فقه و حدیث بوده.(شرح الاخبار،پاورقی ، ج3 ، ص181 ) . همچنین نوشته اند : خانه ی او مرکز تجمع شعرا و محل مناقشه و بحث و نقد ادبی بود و به شاعران بزرگ همچون فرزدق و جریر، صله عطا می کرد. (فرهنگ عاشورا ، ص228 ).

سرانجام ، حضرت سکینه در سن 70 سالگی درپنجم ربیع الاول سال 117 هجری در مدینه ازدنیا رفت .

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا ؛ در جهانی و جاودانی شدن اربعین و عاشورا ( قسمت آخر: تحدی یزید و...

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا ؛ در جهانی و جاودانی شدن اربعین و عاشورا ( قسمت آخر: تحدی یزید و خبر دادن از جهانی و جاودانی شدن مکتب وحیانی و نهضت حسینی )

بسم الله الرحمن الرحیم

3 ) تحدی با یزید و خبر دادن از جاودانه شدن مکتب وحیانی و نهضت حسینی

دخترامیرالمومنین علیهماالسلام در بخش پایانی خطبه آتشین و جهاد تبیین خود ، یزید را به تحدی و مبارزه طلبید و فرمود :« (ای یزید !) هر فریب و نیرنگی داری بر ضد ما به کار گیر ، و هر اقدام و تلاشی که میتوانی دریغ مدار و به آن دست بزن ، اما سوگند به خدای سبحان که نه ، خواهی توانست نام بلند و پرشکوه دودمان ما را از میان برداری و نه نور روشنگر وحی و فرهنگ خداپسندانه و انسان دوستانه ما را ، خاموش سازی ».(همان ، ص185 ).

هرکسی که خطبه ای شورانگیز و شعور آفرین ، و تبیین افشاگرانه ای حضرت زینب سلام الله علیها را بخواند ، بر خود لازم می داند ، که به روح بزرگ و شکست ناپذیر آن قهرمان صبر و شجاعت درود بفرستد و براین افشاگری و جهاد تبیین او هزار آفرین بگوید .

در تاریخ بشر نمی توان چنین زن قهرمانی را ، بجز زینب دختر علی علیهماالسلام پیدا کرد ، که با آن همه مصیبت سنگینی که دیده بود ، مسافت طولانی کوفه تا شام را به عنوان اسیر طی کرده بود و در مجلس دشمن و قاتل برادران و فرزندان و برادر زادگانش و در حالی اسیری ، این چنین با خطبه های علی گونه اش طوفانی به پا نماید که کاخ سراسر ظلم و استبداد یزید را به لرزه در آورد و خود او را به تحدی بطلبد .

نکته ای دیگری که در این جهاد تبیین و خطبه های افشاگرایانه ای اهل بیت امام حسین علیه السلام وجود دارد این است ، که در هیچ جا و در هیچ خطبه و سخنان این آزادگان عالم دیده نشده ، که ابن زیاد و یزید را ، به عنوان امیر یا امیرالمومنین یا خلیفه خطاب کرده باشند بلکه درهمه جا ، با اقتدار و عزت نفس آنها را ، با نام یا حتی به گونه ای مخاطب قرار می دادند که بیانگر حقیر و ذلیل دانستن آنها بود مانند « یابن مرجانه » ، یعنی ما در هیچ شرایطی حتی در حال اسیری و بسته به ریسمان اسارت ، یزید وابن زیاد را به عنوان امیر یا خلیفه قبول نداریم و نخواهیم داشت.

درسی که باید از جهاد تبیین عاشورائیان آموخت :

1 ) زندگی انسان در عرصه های مختلف آن ( از زندگی اجتماعی وسیاسی گرفته تا زندگی فرهنگی واقتصادی و نظامی و... ) خالی از رخ دادهای خوب یا بد نیست ؛ ولی آنچه که مهم و سرنوشت ساز است تبیین و روایتگری از آن حوادث و رخ دادها به طور صادقانه و شفاف و تبیین آن برای مردم است ؛ قبل از آن که دشمنان و مخالفان ، تفسیر و روایتگری خودشان را ، به نفع خود و با تحریف واقعیت ها ، به خورد مردم بدهند.

2 ) در این عصر و زمان مبارزه تبلیغاتی ، و جنگ روایتها و قرائتها ، و مخالفت با آموزه های دینی و بد تفسیر و تبیین کردن آنها ، وظیفه بس سنگین متوجه متولیان اموردینی ، بزرگان و آگاهان مسایل اسلامی است که با تبیین جهادی مسایل اسلامی ، و تفسیر درست و دقیق آموزه های انسان ساز دینی ، انجام وظیفه و ادای مسئولیت نمایند.

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا؛ در جهانی و جاودانی شدن اربعین و عاشورا ( قسمت پنجم: جهاد تبیین حضرت زینب

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا ؛ در جهانی و جاودانی شدن اربعین و عاشورا ( قسمت پنجم : جهاد تبیین حضرت زینب س در شام و تحدی یزید )

بسم الله الرحمن الرحیم

زینب آمد شام را شام غریبان کرد و رفت

اهل عالم را زکار خویش حیران کرد و رفت

قهرمان صبر و شجاعت حضرت زینب سلام الله علیها در شام و در مجلس یزید ، گاهی با گریه و ناله های جانسوز خود ، عظمت و مظلومیت برادرش سیدالشهدا علیه السلام ، را بیان کرد و مردمان حاضر در آن مجلس را منقلب کرد(اللهوف علی قتلی الطفوف ، ص179 ) و گاهی با ایراد خطبه های آتشین و علی گونه خود ، بهترین جهاد تبیین را انجام داد و علاوه بر رسوا ساختن دشمنان و قاتلین برادرش امام حسین علیه السلام ، از ماندگاری و جاودانی مکتب جدش و حماسه ای برادرش خبرداد. اینک به نمونه های از این جهاد تبیین و افشاگری های دختر امیرالمومنین علیهماالسلام اشاره می کنیم :

1 ) تبیین علت مهلت یافتن یزید بعد از آن همه ظلم و کفر گویی

در مجلس یزید ، وقتی سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را ، داخل طشت در پیش یزید گذاشتند ، او با چوب خیزران به لب و دندان آن حضرت اشاره می کرد و اشعار کفر آمیزی را می خواند ، در اینجا بود که دختر امیرالمومنین غیرت علوی اش به جوش آمده و به پا خواست و خطبه ای آتشین و طوفانی را ایراد کرد ، او بعد از حمد و سپاس خدای سبحان و درود بر جدش خاتم پیامبران ، با خواندن آیه از قرآن که می گوید سر انجام گناه کاران تکذیب و به سخریه گرفتند آیات الهی است ، به یزید فهماند که طبق این آیه قرآن ، تو اگر چنین سخنان کفر آمیز می گویی و آیات خدا را تکذیب و تمسخر می کنی ، به این جهت است که غرق در لجنزار گناه هستی .

سپس یزید را با نام (نه با القابی مانند امیرالمومنین) مخاطب قرار داده فرمود :« ای یزید! تو میپنداری که چون اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بستی، و راه چاره را بر ما مسدود نمودی، تا ما را همانند برده به هر سو کشاندند ، ما نزد خدا خوار هستیم و تو نزد او گرامی هستی؟ از این رو بینی بالا کشیدی و تکبر نمودی ... ؟ اندکی آرام و آهسته باش ، آیا سخن خدا را فراموش کردهای که می فرماید: « و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین ، آنها که کافر شدند (و راه طغیان را پیمودند) تصور نکنند که اگر به آنها مهلت میدهیم به سود آنها است ، ما به آنها مهلت میدهیم که بر گناهانشان بیفزایند و عذاب خوار کنندهای برای آنها باشد »(آل عمران/ 178 ).

یعنی آی یزید ! این مهلت یافتن تو به این جهت است که گناه بیشتر مرتکب شوی تا عذابت سنگین تر و سخت ترگردد.

2 ) تبیین پرونده گذشته یزید و خاندانش وتوبیخ و سر زنش او

حضرت زینب سلام الله علیها در قسمت دیگری از خطبه اش فرمود :« ا من العدل یا بن الطلقاء ... ، ای پسر کسانی که جدمان (پیامبر صلی الله علیه و آله در فتح مکه) اسیرشان کرد و سپس آنها را آزاد نمود، آیا از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را ، به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی، پرده آنان را بدری و روی آنان را بگشایی تا دشمنان آنان را از شهری به شهری ببرند و بومی و غریب ، چشم به آنها دوزند و نزدیک و دور، شریف و پست، چهره آنها را بنگرند ( در حالی که ) از مردان آنها نه پرستاری مانده است و نه یاوری و نه نگهدار و کمککنندهای؟ » ( اللهوف علی قتلی الطفوف ، ص181 - 182 ).

دختر امیرالمومنین علیهماالسلام با « یا بن الطلقاء »( فرزند آزاد شدگان ) خواندن یزید ، کارنامه او وخاندانش را برای جهانیان تبیین کرد ، یعنی جد مطهرم رسول مهربانی ها در فتح مکه از روی رحمت و رافت ، بر اینها منت گذاشته و آزادشان کرد و اینها از روی ناچاری و در ظاهر اسلام آورده اند و الا تا آخرین قدرت و توان ، به مخالفت و مبارزه با رسول خدا صلی الله علیه و آله ، پرداختند .

سپس در ادامه خطبه ای آتشین و طوفانی خود ، به افشاگری مظالم بنی امیه و مظلومیت خاندان خود اشاره کرده و چهره ای منفور و ظالمانه ی بنی امیه مخصوصا جنایت و بی رحمی های یزید را ، تبیین نمود و او را شدیدا مورد توبیخ و سر زنش قرارداد ؛ در عین حال فرمود : ای یزید ! هرچند سر زنشت بزرگ و ملامتت بسیار است ؛ ولی تو از نظر من آن چنان حقیر وناچیزی ، که ارزش سرزنش کردن را هم نداری ؛ اما چکنم که پیشامدهای ناگوار روزگار، مرا به سخن گفتن با تو کشانده است.(همان ، ص184 ).

ادامه دارد ....

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا؛در جهانی و جاودانی شدن اربعین و عاشورا (قسمت چهارم: خطبه طوفانی امام سجاد

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا ؛ در جهانی و جاودانی شدن اربعین و عاشورا (قسمت چهارم: خطبه طوفانی و فوق العاده امام سجاد ع در مجلس یزید و فتح شام )

بسم الله الرحمن الرحیم

3 ) نمونه ای دیگر از جهاد تبیین و روشنگری امام سجاد علیه السلام هنگامی بود که اهل بیت امام حسین علیه السلام را ، درحالی که آنان را در یک ردیف با ریسمان بسته بودند ، وارد مجلس یزید نمودند، امام سجاد علیه السلام که از کوفه تا به شام ، زیر زنجیر بود خطاب به یزید فرمود : ای یزید تو را به خدا قسم چه گمان می بری اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله مارا به این حال بنگرد ؟. همین جمله کوتاه امام که با نام بردن از پیامبرخدا (صلی الله علیه وآله )، انتساب خودشان را به آن حضرت بیان کرد ؛ تاثیر خودش را گذاشت و به دستور یزید ، ریسمان را از بازوان اسرا بریدند و زنجیر را از آن حضرت بر داشتند. (اللهوف علی قتلی الطفوف ، ص: 178 ).

4 ) مهم ترین فرصتی که برای امام زین العابدین علیه السلام برای جهاد تبیین پیش آمد و حضرت هم از آن کمال استفاده را برد و آنچه را که باید می گفت ، بیان کرد و در واقع تیر خلاص را به شامیان زد و آنها را متحول و منقلب ساخت ، روزی بود که یزید مجلس رسمی بزرگ تشکیل داده و امام سجاد علیه السلام را نیز ؛ به عنوان اسیر حاضر نموده بود و خطیبی درباری و دین به دنیا فروخته را ، بالای منبر فرستاد تا هرچه در توان دارد به علی و اولاد علی علیهم السلام سب و ناسزا بگوید و از یزید و معاویه و بنی امیه تعریف و تمجید نماید ، وقتی امام سجاد علیه السلام این وضعیت را مشاهده کرد فریاد زد :

« هان ای خطیب! وای بر تو! که خشنودی مخلوق ناتوان را به خشم خدای توانا خریدی! پس جایگاه خود را در آتش دوزخ آماده ساختی !» آن گاه رو به یزید کرد و فرمود: ای یزید به من اجازه بده تا بر فراز این چوبها بروم ( تعبیر به منبر نکرد ؛ چرا که چوب وقتی منبر است که حقایق و معارف انسانی و اسلامی بیان شود ، در غیر این صورت ، آن چوبهای به صورت منبر ، در واقع وسیله ای است برای از بین بردن منبر حقیقی )، و سخنانی درست و شایستهای بگویم که هم خشنودی خدا در آنها باشد و هم برای این مردم ، اجر وپاداشی داشته باشد ( یعنی در سخنان این خطیب نا نجیب ، نه تنها خشنودی خدا نیست و برای مردم اجر و پاداشی ندارد ، بلکه موجب غضب خدای سبحان و گناه و معصیت برای مردم است ) ، یزید نپذیرفت، اما با اصرار زیاد اطرافیان یزید و مردم ، او مجبور شد به امام سجادعلیه السلام اجازه ای ایراد خطابه دهد.

امام علی بن الحسین علیهما السلام وقتی بالای منبر قرار گرفت ، بعد از حمد وثنای الهی و معرفی خود آن چنان جهاد تبیینی انجام داد و فضایل اهل بیت عصمت و طهارت ، مخصوصا امیرالمومنین علی علیه السلام را در کاخ یزید و در مرکز دشمنی با علی و اولاد علی را ، بیان کرد که مانند طوفان ، کاخ استبداد یزید را متزلزل و حاضرین در آن مجلس را ، منقلب و گریان ساخت.

امام سجاد علیه السلام در آن فرصت طلایی به تبیین عظمت و جایگاه خاندانش پرداخته فرمودند:« هان ای مردم! خدا به ما(اهل بیت) شش نعمت گران بها و پر ارزش ارزانی داشته، و ما را به هفت ویژگی بر دیگر انسانها ، برتری و امتیاز بخشیده است.

خدا به ما دانش و بینش، حلم و بردباری، سخاوت و بخشندگی، فصاحت و سخنوری، جوانمردی و آزادگی، شجاعت و شهامت ارزانی داشته و گستره ی قلبهای مردم با ایمان را ، کانون مهر و عشق ما ساخته است.

و نیز خدای سبحان ، بر ما خاندان پر شکوه رسالت ، منت نهاده و ما را بوسیله این هفت نفر( که در عالم خلقت بی نظیر اند) ، بر همگان برتری بخشیده است.

و آن اینکه : 1 ) حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله از ماست .2 ) صدیق (نخستین ایمان آورنده به آن حضرت ، امیر مومنان علی علیه السلام) از ماست .3 ) جعفر طیار، آن شهید دلاور راه عدالت و آزادی از ماست .4) شیر شجاع حق و شیر پیامبر خدا (حضرت حمزه ) از ماست . 5 و6 ) دو فرزند ارجمند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) امام حسن و امام حسین علیهما السلام از ماست .7 ) و آن آخرین امید و بزرگ اصلاحگر زمین و زمان ، در واپسین حرکت تاریخ ، از خاندان ما هست » ( مجلسی ، 1403 ، ج 45 ، ص 138 ).

امام سجاد علیه السلام ، علاوه بر تبیین عظمت و فضایل خاندانش به طور عام ، به تبیین فضایل جدش امیر المومنین علیه السلام و شناساندن درست آن حضرت به مردم شام ، به طور خاص پرداخت و حدود هفتاد فضیلت برای آن حضرت ، در کانون دشمنی و عداوت با آن حضرت ، برشمرد . مردم آن چنان منقلب شدند که صدای گریه و ضجه ای آنها از هر طرف بلند بود ؛ آخر کار به جایی رسید که یزید مجبور شد سخن امام سجاد علیه السلام را قطع نماید ، به همین منظور به موذن دستور داد که اذان بگوید و حضرت از اذان هم برای تبیین حقایق و افشاگری ظلم و جنایات یزید، کمال استفاده را برد ؛ زیرا وقتی موذن رسید به آنجا که گفت :« اشهد ان محمدا رسول الله » حضرت عمامه از سر برگرفت و فرمود : ای موذن بحق همین پیامبری که نام او را بردی خاموش باش ، سپس خطاب به یزید فرمود : ای یزید این پیامبر بزرگوار جد تو است یا جد من ؟ اگر بگویی محمد (صلی الله علیه وآله) جد تو است ، همه می دانند که دروغ می گویی ! و اگر می گویی که جد من است ، پس چرا اهل بیت او را کشتی !(بحار الانوار، ج45 ، ص139 ) و بانوان و دختران حرم او را به اسارت آوردی؟ (در سوگ امیر آزادی ، ص 347 ).

براستی اگر این جهاد تبیین ها و روشنگری و افشاگری های امام سجاد علیه السلام و زینب کبرا سلام الله علیها و سایر اسرای کربلا در شام نبود ، دیگر چه کسی می توانست در کانون دشمنی با بنی هاشم مخصوصا امیرالمومنین علیه السلام تا پایان حکومت بنی امیه تا سال 132 هجری ، از فضایل بی شمار امیرالمومنین علیه السلام سخن بگوید و شخصیت های برجسته اهل بیت و فضایل آنها را بیان کند ؟ و تبلیغات سوء 46 ساله ای بنی امیه ، علیه امیرالمومنین علیه السلام را ، نقش بر آب نماید ؟! .

با توجه به اهمیت فوق العاده ای این جهاد تبیین و افشاگری های اهل بیت امام حسین علیه السلام در شام وکوفه است ، که می توان گفت جهاد تبیین اسرای کربلا ، نقش برجسته در حفظ و زنده نگهداشتن ، و جهانی و جاودانی ساختن عاشورا و اربعین دارد .

ادامه دارد ....

درسی که باید از جهاد تبیین عاشورائیان آموخت :

1 ) زندگی انسان در عرصه های مختلف آن ( از زندگی اجتماعی وسیاسی گرفته تا زندگی فرهنگی واقتصادی و نظامی و... ) خالی از رخ دادهای خوب یا بد نیست ؛ ولی آنچه که مهم و سرنوشت ساز است تبیین و روایتگری از آن حوادث و رخ دادها به طور صادقانه و شفاف و تبیین آن برای مردم است ؛ قبل از آن که دشمنان و مخالفان ، تفسیر و روایتگری خودشان را ، به نفع خود و با تحریف واقعیت ها ، به خورد مردم بدهند.

2 ) در این عصر و زمان مبارزه تبلیغاتی ، و جنگ روایتها و قرائتها ، و مخالفت با آموزه های دینی و بد تفسیر و تبیین کردن آنها ، وظیفه بس سنگین متوجه متولیان اموردینی ، بزرگان و آگاهان مسایل اسلامی است که با تبیین جهادی مسایل اسلامی ، و تفسیر درست و دقیق آموزه های انسان ساز دینی ، انجام وظیفه و ادای مسئولیت نمایند.

اهمیت امام زمان شناسی در هر زمانی 

بسم الله الرحمن الرحیم

محمّد بن مسلم ثقفى گويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم كه مى‏فرمايد: « [هر] كسى كه‏

خدا را ديندارى كند به عبادتى كه جان خود را در آن به رنج اندازد و پيشوائى از جانب خداوند نداشته باشد [إمامش از جانب خدا نباشد] كوشش او پذيرفته نيست و او گمراهى سرگردان است و خداوند از اعمال او بيزار است، و او به مثل همچون گوسفندى است كه چوپان خود و يا گلّه خود را گم كرده پس گم گشته و بدين سو و آن سو در رفت و آمد باشد و همه روز خود را سرگشته بماند، و چون تاريكى شب او را فرا گيرد در تاريكى رمه‏اى را با چوپان آن ببيند و گله خود پندارد و به سوى آن ميل كند و فريب آن را بخورد، و با آن رمه در آغلشان شب را سپرى كند، چون صبح شد و شبان، رمه خويش را به راه اندازد چوپان و گلّه‏اش براى او ناآشنا باشد، پس سراسيمه در حال تحيّر در پى يافتن چوپان و گلّه خويش برآيد و باز چشمش به گلّه گوسفندى [ديگر] با چوپان آن بيفتد باز به آن ميل كند و فريب آن را بخورد، آنگاه چوپان گلّه بر او فرياد كشد كه اى گوسفند گم‏شده سرگردان به شبان و رمه خود بپيوند كه تو گم شده و سرگشته‏اى، تو از چوپان و گلّه خويش گم‏شده‏اى، پس آن گوسفند وحشت زده و سرگردان و گم كرده راه به تكاپو مى‏افتد، چوپانى ندارد كه او را به چراگاهش هدايت كند يا او را به آغلش بازگرداند، در كشاكش چنين وضعى كه او دارد، گرگ فرصت را غنيمت شمرده و دلخواه خود را به چنگ آورده و او را بخورد.

به خدا سوگند اى پسر مسلم هر كسى از اين امّت كه صبح كند (روزى را آغاز كند) و داراى امامى از طرف خدا نباشد حالش همين گونه است، او گم گشته و سرگردان و گمراه شده است. اگر چنين كسى به همين وضع بميرد به مرگ (در حال) كفر و نفاق مرده است. و بدان اى محمّد كه امامان به حقّ و پيروانشان همان كسانى هستند كه بر دين حقّ‏اند و پيشوايان جور البتّه از دين خدا و از حقّ بركنارند، خودشان گمراهند و ديگران را نيز گمراه مى‏كنند، و اعمال ايشان كه به انجام آن مى‏پردازند همچون خاكسترى است كه باد تند بر آن بوزد در روزى طوفانى كه بر نگهدارى چيزى از آنچه به دست آورده‏اند قدرت نداشته باشند و آن گمراهى دور و دراز همين است». الغيبة للنعماني / ترجمه غفارى، ص:176 - 177 .

برگی از تاریخ اسلام ( قسمت اول : شب اول ربیع الاول ؛ لیله المبیت و نزول مدال افتخارقرآنی و سند فضیلت

بسم الله الرحمن الرحیم

در روز های پایانی ماه صفر سال چهاردهم بعثت جلسه اضطراری مشرکان قریش برای مقابله با پیامبرخدا صلی الله علیه وآله در دارالندوه تشکیل شد یکی از آنها پیشنهاد به زنجیرکشیدن و زندان کردن آن حضرت تا زمان مرگش را داد ، این نظریه به این جهت رد شد که گفتند بنی هاشم وپیروان محمد(صلی الله علیه وآله) آرام نمی نشینند و آزادش می کنند ، یکی دیگر پیشنهاد اخراج از مکه و تبعید آن حضرت را داد ، این نظرهم رد شد ؛ چرا که گفتند هرجا برود با بیان سحر آمیزش ، پیروانی پیدا خواهد کرد. ابوجهل ( برخی گفته اند شیطان مجسم شده ) گفت از هرقبیله جوانی دلیر و طایفه دار انتخاب شود ودسته جمعی به یکباره بر محمد ( صلی الله علیه وآله ) حمله برده اورا به قتل برسانند و بنی هاشم توان مقابله باهمه قبایل را ندارند ، بناچار راضی به گرفتن دیه وخونبها خواهند شد. این نظر به اتفاق آراء تصویب شد. آیه 30 انفال به این مطلب اشاره دارد:« وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ‏ ، و هنگامى كه كافران به تو نيرنگ كردند تا تو را زندانى كنند و يا تو را بكشند و يا تو را اخراج كنند، و آنان نيرنگ مى‏كنند و خدا نيز نيرنگ‏ آنان را چاره مى‏كند و خدا بهترين چاره سازهاست».

مشرکین قریش تصمیم گرفتند ، که در شب اول ربیع الاول به خانه پیامبراکرم صلی الله علیه وآله هجوم برده و همه با هم او را ، به قتل برسانند. آن حضرت توسط وحی از نقشه ای شوم مشرکین آگاه شده و مأمور به هجرت گردید و به امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود که به بستر آن حضرت بخوابد و روپوش سبز آن حضرت را روی خود بکشد. به روایت شیخ طوسی در امالی ص 465 امام علی علیه السلام پرسید:« ای پیامبرخدا ! با خوابیدن من شما سالم می مانید ؟ حضرت فرمود: آری ، امیرالمؤمنین علیه السلام تبسمی کرد خود را برای سجده شکر برزمین انداخت وسجده ای شکر بجا آورد ، سپس برخواست وگفت : آنچه مأمورگشته ای انجام ده که چشم و گوش و سویدای قلبم فدای توباد » این عکس العمل امیرالمؤمنین علیه السلام ، اوج فداکاری وایثار او را به نمایش می گذارد.

شب هنگام جلادان قریش گرداگرد خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله را با دقت محاصره کردند ، به گونه ای که پرنده ای نتواند پرواز نماید. اما قدرت خدای سبحان را ببینید ، که چگونه پیامبرش را نجات می دهد. پاسی از شب گذشت آن حضرت از منزل بیرون شده و قدری خاک برسرآنان پاشید و باتلاوت آیه نهم سوره یس ، منزل را ترک نموده وراه غار ثور را در پیش گرفت، و خدای سبحان روی چشم آنها را پوشاند تا رسولش را نبینند.

صبحگاهان که مهاجمان به خانه وحی حمله برده و اطراف بستر حضرت را محاصره کردند ، علی علیه السلام از بسترآن حضرت بلند شد. همه آنها متحیر گفتند: پسر عمت محمد(صلی الله علیه وآله) کجاست ؟ حضرت مولا فرمود: « مگر شما مرا نگهبان او قرار داده بودید که از من می خواهید ؟ خواستید از شهر تان بیرون رود او هم بیرون رفت »

درچنین شب که معروف به شب لیله المبیت است به اتفاق علمای شیعه وسنی آیه 207 سوره بقره که می فرماید: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ ، برخى از مردم براى بدست آوردن خوشنودى خدا خود را در راه او ميفروشند ( وفدا می کنند) و خدا هم به بندگان خود مهربانست ». برای ارج گزاری این فداکاری وایثار قهرمانانه امیرمؤمنان علی علیه السلام نازل شده و سند قرآنی دیگر، برصدها فضیلت و عظمت آن قهرمان توحید و فداکاری افزوده است.

ادامه دارد ...

برگی از تاریخ اسلام (قسمت دوم: قدرت نمایی خداوند در حفظ جان بزرگترین پیامبرش با ضعیف ترین وسیله یعنی

بسم الله الرحمن الرحیم

رسول خدا صلی الله علیه وآله ، در نخستین شب ربیع الاول رهسپار غارثور شد ، در مسیر راه به ابوبکر برخورد ، او را نیز همراه خود برده و داخل غار شدند ، مشرکین قریش با استخدام شخصی بنام کُرز بن علقمه ، که از رد یابان مجرب عرب بود ، به تعقیب آن حضرت پرداختند و تا در غار ثور ، رد پای آن حضرت را پیدا کردند. وقتی جلو در غار رفتند دیدند ، که در غار با تار عنکبوت تنیده شده و کبوتری نیز در آنجا آشیانه کرده است . کُرز با دیدن این منظره گفت : محمد ( صلی الله علیه وآله ) تا اینجا آمده ؛ اما از اینجا یا به آسمان پرواز کرده و یا به زمین فرو رفته است ؛ زیرا اگر به غار می رفت ، تار های عنکبوت پاره و لانه کبوتر خراب می شد.

در اینجا نیز نمونه ای از قدرت نمایی خداوند قادر متعال ، به وضوح مشاهده می شود ، که با تار عنکبوتی که قرآن در توصیف آن در آیه 41 سوره عنکبوت می فرماید:« سست ترین خانه خانه عنکبوت است » بد ترین نقشه ای دشمن رسولش را ، نقش برآب و جان پیامبرش را حفظ نمود .

آری اراده وقدرت خدای سبحان فوق همه اراده ها و قدرت هاست ، اگر خدا بخواهد کسی یا چیزی را حفظ نماید ، عالم و آدم بسیج شوند ، که به او گزندی برسانند ؛ نمی توانند ؛ اما اگر خدا بخواهد کسی یا چیزی نابود شود ؛ هیچ کسی دیگرتوان حفظ و نگهداری آن را ، ندارد.

رسول خدا صلی الله علیه وآله ، سه شبانه روز در غار ثور بود و امیرالمؤمنین علی علیه السلام برای او نان و آب می برد و همچنین زاد و راحله برای هجرت به مدینه را ، برای آن حضرت آماده کرد و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله ، در شب چهارم ربیع الاول ، همراه ابوبکر و دو نفر دیگر به سوی مدینه حرکت کردند.

وقتی مشرکین قریش از دست یافتن به رسول خدا صلی الله علیه وآله ، شخصا نا امید شدند ، اعلام کردند ، هر کس محمد (صلی الله علیه وآله) را بیابد ، صد شتر سرخ مو برای او جایزه داده می شود. شخصی بنام سراقه بن مالک برای بدست آوردن جایزه ، سوار براسب شده وآن حضرت را تعقیب کرد ، هنگامی که به ایشان نزدیک شد ، حضرت فرمود :« اللَّهُمَ‏ اكْفِنِي‏ شَرَّ سُرَاقَةَ بِمَا شِئْت‏ ، خدایا شر سراقه را هرطور می خواهی از ما دفع کن »(الکافی ، ج8 ، ص263 ) در این هنگام بود که دست وپای اسب سراقه به زمین فرو رفت و ایستاد ، او صدا زد ای پسر ابو قحافه( ابوبکر) به همفسرت بگو تا از خدا بخواهد اسبم رها شود ، پیامبراکرم صلی الله علیه وآله دعا کرد و دست و پای اسبش رها شد ، وقتی به مکه بازگشت و داستان خودرا برای مشرکین قریش گفت ، آنان گفتند دروغ می گویی و ابوجهل بیشتر ازهمه اورا تکذیب کرد.

سراقه به ابوجهل گفت : به خدا سوگند اگر هنگامی که دست و پای اسب من فرو رفت تو هم تماشا می کردی ، دانسته بودی که و شک نداشتی که محمد(صلی الله علیه وآله ) فرستاده خداست و معجزه اورا نمی توان پوشیده داشت. ربیع الابرار ، ج2 ، ص91 .

آری ، وقتی جهل و تعصب چشم وگوشی کسی را کور وکر نماید ، نه تنها حقایق و معجزات بندگان محبوب خدای سبحان را ، نمی بیند و سخن حق را نمی شنود ؛ بلکه با جهل و تعصب واتهامات نا جوانمردانه ، به تهمت زنی و تکذیب می پردازد.

توصیه مهم امام رضا (علیه‌السلام) دربارۀ تأثیر اذان گفتن در خانه

✅ محمّد بن راشد می‌گوید:
هشام بن ابراهیم به من گفت: من از بیماری خود و اینکه صاحب فرزند نمی‌گردم به امام رضا «علیه‌السلام» شِکوه کردم.
امام رضا «علیه‌السلام» به من فرمودند: در منزل با صدای بلند اذان بگو.
هشام بن ابراهیم می‌گوید: من پس از آنکه این کار را انجام دادم. خدای متعال مرا از بیماری شفا داده و فرزندان زیادی به من کرامت فرمود.
سپس محمّد بن راشد می‌گوید: من نیز همیشه درگیر بیماری و مریضی بودم و کسانی که با من در خانه زندگی می‌کردند نیز بیمار و مریض بودند. به‌گونه‌ای که من تنها می‌ماندم و شخصی نبود که به من خدمت کند.
هنگامیکه این حدیث را از هشام شنیدم. به کاری که امام«علیه‌السلام» فرموده بود پرداختم.پس آنگاه خداوند عزّوجلّ بیماری‌ها را از من و خانواده‌ام دور ساخت.

🔻عنْ مُحَمَّدِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ حَدَّثَنِي هِشَامُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ أَنَّهُ شَكَا إِلَى أَبِي الْحَسَنِ«علیه‌السلام» سُقْمَهُ وَ أَنَّهُ لَا يُولَدُ لَهُ فَأَمَرَهُ أَنْ يَرْفَعَ صَوْتَهُ بِالْأَذَانِ فِي مَنْزِلِهِ قَالَ فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّي سُقْمِي وَ كَثُرَ وُلْدِي قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ رَاشِدٍ وَ كُنْتُ دَائِمَ الْعِلَّةِ مَا أَنْفَكُّ مِنْهَا فِي نَفْسِي وَ جَمَاعَةِ خَدَمِي وَ عِيَالِي حَتَّى إِنِّي كُنْتُ أَبْقَى وَحْدِي وَ مَا لِي أَحَدٌ يَخْدُمُنِي فَلَمَّا سَمِعْتُ ذَلِكَ مِنْ هِشَامٍ عَمِلْتُ بِهِ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّي وَ عَنْ عِيَالِيَ الْعِلَلَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ. (الكافی، ج3، ص 308)

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا ؛ در جهانی و جاودانی شدن اربعین و عاشورا (قسمت سوم )

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاد تبیین اهل بیت امام حسین علیه السلام در شام

بدون تردید ، جهاد تبیین و روشنگری که اهل بیت امام حسین علیه السلام مخصوصا امام سجاد و حضرت زینب علیهماالسلام ، در شام در مرکز خلافت بنی امیه انجام دادند ، کاری بود شاهکار ؛ چرا که در شام ( چنانکه در نوشته های پیشین اشاره شد ) حدود 46 سال بنی امیه بخصوص معاویه علیه بنی هاشم و به طور خاص علیه امیرالمومنین علیه السلام وفرزندان او ، تبلیغات سوء کرده بودند و مردم را ، با دشمنی با علی و اولاد او ، بار آورده بودند ؛ لذا تبیین درست واقعه ای خونین کربلا و مظلومیت امام حسین علیه السلام ، بیان بیش از هفتاد فضیلت از فضایل امیرالمومنین علیه السلام در مرکز دشمنان سرسخت آن حضرت ، تبیین جایگاه و عظمت شخصیت های برجسته و بی نظیر بنی هاشم ، بیان مظالم و بی رحمی های دشمنان و قاتلین سیدالشهدا علیه السلام و معرفی چهره ای واقعی دشمنان اهل بیت علیهم السلام ، یک کار بسیار بزرگ و شبیه معجزه بود و در جهانی و جاویدانی ساختن عاشورا ، نقش برجسته دارد.

جهاد تبیین امام سجاد علیه السلام در شام

تبیین حقایق و روشنگری های که امام سجاد علیه السلام در شام انجام داد ؛ دقیقا نقش یک انقلاب پیروز مندانه به تمام معنا را بازی کرد و شام را ، در زمان اندک بعد از ورود در آنجا ، متحول ساخت ( و فتح نمود ) ، در اینجا به چند نمونه از جهاد تبیین امام سجاد علیه السلام اشاره می کنیم :

1 ) دربازار دمشق درحالی که امام سجاد علیه السلام به عنوان اسیر و سوار برشتر بود ، ابراهیم بن طلحه بن عبیدالله جلو آمده از راه شماتت گفت : « ای علی بن الحسین ! در این مبارزه پیروزی با که بود ؟ (یعنی چه خوب شکست خوردید و دشمنان شما چه خوب پیروز شدند)، امام سجاد علیه السلام فرمود:« اذا اردت ان تعلم من غلب، و دخل وقت الصلاه، فاذن ثم اقم ، اگر می خواهی بدانی که چه کسی پیروز شده است ، زمانی که وقت نماز شد اذان و اقامه را بگو ( می فهمی که چه کسی پیروز شده است) » (امالی طوسی ، ص677 ).

یعنی هرمسلمانی در وقت نماز در اذان و اقامه ، باید بعد از شهادت به وحدانیت خدای سبحان « اشهد ان محمدا رسول الله ( صلی الله علیه وآله)» بگوید. و هدف پدرم امام حسین علیه السلام ، هم احیای دین و زنده نگهداشتن توحید و رسالت بود و این هدف تا قیامت تامین شده است ، پس پیروزی هم با پدرم امام حسین علیه السلام است ؛ علاوه براینکه فرزندان و وارثان این محمد (صلی الله علیه وآله) که بدون نام بردن و درود فرستادن بر او ، نماز هیچ مسلمان پذیرفته نیست ، مائیم نه دیگران و تا روزی که اسلام برقرار است عزت و افتخار ما آل محمد پایدار و برقرار خواهد بود ؛ و پیروزی هم یعنی این .

درود وسلام خدای سبحان برامام سجاد علیه السلام ، که چنین تبیین و تفسیردقیق و درست از پیروزی در حادثه ای کربلا ( که در ظاهر همه یزید و یزیدیان را پیروز می دانستند) ، تنها ازآن حضرت به عنوان امام معصوم امکان پذیر است .

2 ) نمونه دوم از جهاد تبیینی که امام سجاد علیه السلام در شام انجام داد ، زمانی بود که اهل بیت امام حسین علیه السلام را ، بر در مسجد دمشق همانجا که معمولا اسیران را نگاه می داشتند ، نگه داشته بودند که یکی از پیر مردان شام خطاب به امام سجاد علیه السلام گفت : خدا را شکر که شما را کشت و هلاک کرد و فتنه انگیزی شما را از بین برد . سپس هرچه توانست به اهل بیت امام حسین علیه السلام سب وناسزا گفت . وقتی او ساکت شد امام سجاد علیه السلام با کمال خوش اخلاقی و مهربانی ، مانند یک معلم دلسوز به او فرمود : آیا قرآن نمی خوانی ؟ گفت چرا می خوانم ؛ حضرت فرمود : آیا این آیه را نخوانده ای ؟« قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی»(شورا/ 23 ). گفت چرا خوانده ام ؛ حضرت فرمود: خویشان پیامبرخدا ما هستیم . آیا این آیه را خوانده ای « و آت ذا القربی حقه » گفت بله ، فرمود : این ذوی القربی ما هستیم ؛ باز حضرت فرمود : آیا این آیه را خوانده ای « انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا » احزاب/ ) گفت بله ، فرمود: آن اهل بیتی که خدا به طهارت و عصمت آنها شهادت داده ما هستیم .

پیرمرد شامی دست به سوی آسمان بلند کرده سه بار از برخورد نادرست و جسارت خود توبه کرد و از دشمنان اهل بیت علیهم السلام برائت جست . ( الاحتجاج علی اهل اللجاج ، ج2 ، ص 307 ).

درسی که باید از جهاد تبیین عاشورائیان آموخت :

1 ) زندگی انسان در عرصه های مختلف آن ( از زندگی اجتماعی وسیاسی گرفته تا زندگی فرهنگی واقتصادی و نظامی و... ) خالی از رخ دادهای خوب یا بد نیست ؛ ولی آنچه که مهم و سرنوشت ساز است تبیین و روایتگری از آن حوادث و رخ دادها به طور صادقانه و شفاف و تبیین آن برای مردم است ؛ قبل از آن که دشمنان و مخالفان ، تفسیر و روایتگری خودشان را ، به نفع خود و با تحریف واقعیت ها ، به خورد مردم بدهند.

2 ) در این عصر و زمان مبارزه تبلیغاتی ، و جنگ روایتها و قرائتها ، و مخالفت با آموزه های دینی و بد تفسیر و تبیین کردن آنها ، وظیفه بس سنگین متوجه متولیان اموردینی ، بزرگان و آگاهان مسایل اسلامی است که با تبیین جهادی مسایل اسلامی ، و تفسیر درست و دقیق آموزه های انسان ساز دینی ، انجام وظیفه و ادای مسئولیت نمایند.

بسم الله الرحمن الرحیم

دربينش اسلامي ، آدمي پاره اي از معلومات وشناخت خويش را از راه دريافت هاي فطري وعقلي به دست مي آورد ، كه راهنماي او به سوي حقيقت اند ، و او را به سوي خدا باوري وخداپرستي وهمچنين انجام نيكي ها و دوري از زشتي ها وپليدي ها، فرا مي خوانند. اما بسيار مي شود كه انسان پيام ورهنمود اين معلمان دروني را ، به فراموشي مي سپارد و يا اساسا عقل اسيرهواي نفس قرار مي گيرد :« و كَمْ مِنْ عَقْلٍ‏ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ» (نهج البلاغه ، حكمت 211 )، و بدين صورت انسان به بيراهه كشانده مي شود .

از اين رو يكي از اهداف اصلي پيامبران الهي ياد آوري يافته هاي فطري وعقلي انسان به اوست. خداي سبحان مي فرمايد:« كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ ، اين كتابي است پربركت كه برتو نازل كرده ايم تا درآيات آن تدبركنند وخردمندان متذكرشوند »(ص/ 29 ).

برهمين اساس است كه خداوند ازقرآن ، به عنوان «ذكر» یاد می کند چنانکه می فرماید :«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ » (حجر/9 ). و همچنین قرآن را «تذكره» معرفی می کند :«وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقينَ »( حاقه/ 48 ). و پيامبراكرم(صلی الله علیه وآله) را تنها «مذكِّر»(تذكر دهنده) مي خواند:« فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ »( غاشیه/ 21 ).

امام علي(علیه السلام ) نيز، يكي از اهداف بعثت پيامبران را ، بازخواست پيمان هاي فطري[1]، تذكر نعمت هاي فراموش شده ، اتمام حجت و هموارساختن راه تفكر با استخراج دفينه هاي عقول وآشكارساختن توانمندي هاي پنهان شدة خرد ها ، بيان مي كند (نهج البلاغه ، خطبه1 ).

آزادي حقيقي انسان

ازمنظر اسلام ، تمام انسانها آزاد آفريده شده اند:« الناس كلهم احرار... »( الکافی ، ج8 ، ص 69 ) ؛ لذا علاوه براين كه به بردگي گرفتن را محكوم مي كند ، به هيچ كس اجازه نمي دهد كه خودش را بردة كسي ديگر قرار دهد؛‌ زيرا خدا او را آزاد قرار داده است :« لاتكن عبد غيرك وقد جعلك الله حرّا »( نهج البلاغه، نامة 31 ).

براساس آموزه هاي نجات بخش اسلام ، همان طوري كه طاغوت هاي بيروني و فرعون هاي هرزمان ، آزادي را از انسان سلب نموده اورا بندة خود قرارمي دهند،‌ طاغوت هاي دروني از قبيل هواها ي نفساني ، رذايل اخلاقي ،‌ تقليدهاي كوركورانه ، و... نيز ، انسان را به بردگي كشانده با اسارت روح آدمي ، آزادي حقيقي ومعنوي اورا مي ستانند. بلكه طبق فرمايش اميرمؤمنان(علیه السلام) اين نوع بردگي ، به مراتب بدتر از بردگي جسمي، مي باشد:« عبد الشّهوة اذلّ من عبد الرّقّ »( غررالحكم ، ص 341 ).

ازاين رو،‌ رسول خاتم(صلی الله علیه و آله ) مبعوث به رسالت شده است تا قفس هاي اسارت وبردگي را بشكند وآدمي را ، ازچنگال اسارت طاغوت بيروني ودروني رهاسازند ،‌ چنانكه قرآن مي فرمايد:« ...وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‏ كانَتْ عَلَيْهِمْ ... ، وبارهاي سنگين وزنجيرهايي را كه بر[گردن]آنها بود ، برمي دارد »( اعراف/ 157 ).

تعبيري كه دراين آيه به كاررفته ، معناي بس گسترده دارد و بيانگر اين حقيقت است ، كه آزادي حقيقي وهمه جانبة انسان ، تنها درساية پيروي از پيامبرخدا (صلی الله علیه وآله ) كه براي تكميل فضايل اخلاقي فرستاده شده است «إِنَّمَا بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَكَارِمَ‏ الْأَخْلَاقِ »( مكارم الأخلاق ؛ ص8 )، به دست مي آيد. اين حقيقت ، درآية زير باتعبير ديگري بيان شده است:«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ ... ، (قرآن)كتابي است كه به سوي توفرود آورديم تامردم را به اذن پروردگارشان ازتاريكي ها به سوي روشنايي بيرون آوري »(ابراهیم/ 1 ).

بنابراين ، يكي ازاهداف بعثت رسول خاتم(صلی الله علیه وآله ) اين استكه ضمن به ارمغان آوردن آزاديي اجتماعي ومعنوي براي انسانها ، آنها را از تاريكي هاي بردگي فرعون هاي بيروني وطاغوت هاي دروني ، بيرون آورده و به روشناي وعزت بندگي خدا، رهنمون شود.

چنانكه اميرمؤمنان(علیه السلام ) فرمود :« خداوند ، محمد(صلی الله علیه وآله) را به حق برانگيخت تا بندگانش را از عبادت بت ها به سوي عبادت خود بيرون كشاند و از طاعت شيطان به طاعت خود درآورد... »( نهج البلاغه ، خطبه 147 ). درسخن ديگرآن حضرت ، يكي از فلسفة بعثت رسول خاتم(صلی الله علیه وآله ) را ، آزادي انسان از قيد بندگي و اطاعت ديگران و كشاندن‌ به بندگي و اطاعت خداوند ، بيان مي كند(الكافي ، ج 8 ، ص 386 ).


[1] - چون انسان از نظر روان و فطرت خدا جوست، و در روانشناسى امروز نيز بعد مذهبى را يكى از ابعاد وجودى روح آدمى پذيرفته‏اند، اگر موانعى نباشد، انسان از نظر روان و فطرت به خدا گرايش دارد و خدا را در همه جا مى ‏جويد.

فلسفه بعثت پیامبران الهی مخصوصا پیامبراکرم( صلی الله علیه وآله وسلم )  (قسمت دوم : تذكر وياد آوري و

بسم الله الرحمن الرحیم

دربينش اسلامي ، آدمي پاره اي از معلومات وشناخت خويش را از راه دريافت هاي فطري وعقلي به دست مي آورد ، كه راهنماي او به سوي حقيقت اند ، و او را به سوي خدا باوري وخداپرستي وهمچنين انجام نيكي ها و دوري از زشتي ها وپليدي ها، فرا مي خوانند. اما بسيار مي شود كه انسان پيام ورهنمود اين معلمان دروني را ، به فراموشي مي سپارد و يا اساسا عقل اسيرهواي نفس قرار مي گيرد :« و كَمْ مِنْ عَقْلٍ‏ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ» (نهج البلاغه ، حكمت 211 )، و بدين صورت انسان به بيراهه كشانده مي شود .

از اين رو يكي از اهداف اصلي پيامبران الهي ياد آوري يافته هاي فطري وعقلي انسان به اوست. خداي سبحان مي فرمايد:« كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ ، اين كتابي است پربركت كه برتو نازل كرده ايم تا درآيات آن تدبركنند وخردمندان متذكرشوند »(ص/ 29 ).

برهمين اساس است كه خداوند ازقرآن ، به عنوان «ذكر» یاد می کند چنانکه می فرماید :«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ » (حجر/9 ). و همچنین قرآن را «تذكره» معرفی می کند :«وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقينَ »( حاقه/ 48 ). و پيامبراكرم(صلی الله علیه وآله) را تنها «مذكِّر»(تذكر دهنده) مي خواند:« فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ »( غاشیه/ 21 ).

امام علي(علیه السلام ) نيز، يكي از اهداف بعثت پيامبران را ، بازخواست پيمان هاي فطري[1]، تذكر نعمت هاي فراموش شده ، اتمام حجت و هموارساختن راه تفكر با استخراج دفينه هاي عقول وآشكارساختن توانمندي هاي پنهان شدة خرد ها ، بيان مي كند (نهج البلاغه ، خطبه1 ).

آزادي حقيقي انسان

ازمنظر اسلام ، تمام انسانها آزاد آفريده شده اند:« الناس كلهم احرار... »( الکافی ، ج8 ، ص 69 ) ؛ لذا علاوه براين كه به بردگي گرفتن را محكوم مي كند ، به هيچ كس اجازه نمي دهد كه خودش را بردة كسي ديگر قرار دهد؛‌ زيرا خدا او را آزاد قرار داده است :« لاتكن عبد غيرك وقد جعلك الله حرّا »( نهج البلاغه، نامة 31 ).

براساس آموزه هاي نجات بخش اسلام ، همان طوري كه طاغوت هاي بيروني و فرعون هاي هرزمان ، آزادي را از انسان سلب نموده اورا بندة خود قرارمي دهند،‌ طاغوت هاي دروني از قبيل هواها ي نفساني ، رذايل اخلاقي ،‌ تقليدهاي كوركورانه ، و... نيز ، انسان را به بردگي كشانده با اسارت روح آدمي ، آزادي حقيقي ومعنوي اورا مي ستانند. بلكه طبق فرمايش اميرمؤمنان(علیه السلام) اين نوع بردگي ، به مراتب بدتر از بردگي جسمي، مي باشد:« عبد الشّهوة اذلّ من عبد الرّقّ »( غررالحكم ، ص 341 ).

ازاين رو،‌ رسول خاتم(صلی الله علیه و آله ) مبعوث به رسالت شده است تا قفس هاي اسارت وبردگي را بشكند وآدمي را ، ازچنگال اسارت طاغوت بيروني ودروني رهاسازند ،‌ چنانكه قرآن مي فرمايد:« ...وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‏ كانَتْ عَلَيْهِمْ ... ، وبارهاي سنگين وزنجيرهايي را كه بر[گردن]آنها بود ، برمي دارد »( اعراف/ 157 ).

تعبيري كه دراين آيه به كاررفته ، معناي بس گسترده دارد و بيانگر اين حقيقت است ، كه آزادي حقيقي وهمه جانبة انسان ، تنها درساية پيروي از پيامبرخدا (صلی الله علیه وآله ) كه براي تكميل فضايل اخلاقي فرستاده شده است «إِنَّمَا بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَكَارِمَ‏ الْأَخْلَاقِ »( مكارم الأخلاق ؛ ص8 )، به دست مي آيد. اين حقيقت ، درآية زير باتعبير ديگري بيان شده است:«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ ... ، (قرآن)كتابي است كه به سوي توفرود آورديم تامردم را به اذن پروردگارشان ازتاريكي ها به سوي روشنايي بيرون آوري »(ابراهیم/ 1 ).

بنابراين ، يكي ازاهداف بعثت رسول خاتم(صلی الله علیه وآله ) اين استكه ضمن به ارمغان آوردن آزاديي اجتماعي ومعنوي براي انسانها ، آنها را از تاريكي هاي بردگي فرعون هاي بيروني وطاغوت هاي دروني ، بيرون آورده و به روشناي وعزت بندگي خدا، رهنمون شود.

چنانكه اميرمؤمنان(علیه السلام ) فرمود :« خداوند ، محمد(صلی الله علیه وآله) را به حق برانگيخت تا بندگانش را از عبادت بت ها به سوي عبادت خود بيرون كشاند و از طاعت شيطان به طاعت خود درآورد... »( نهج البلاغه ، خطبه 147 ). درسخن ديگرآن حضرت ، يكي از فلسفة بعثت رسول خاتم(صلی الله علیه وآله ) را ، آزادي انسان از قيد بندگي و اطاعت ديگران و كشاندن‌ به بندگي و اطاعت خداوند ، بيان مي كند(الكافي ، ج 8 ، ص 386 ).


[1] - چون انسان از نظر روان و فطرت خدا جوست، و در روانشناسى امروز نيز بعد مذهبى را يكى از ابعاد وجودى روح آدمى پذيرفته‏اند، اگر موانعى نباشد، انسان از نظر روان و فطرت به خدا گرايش دارد و خدا را در همه جا مى ‏جويد.

جهاني وجاوداني بودن رسالت پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم )

بسم الله الرحمن الرحیم

با ثابت شدن خاتميت رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) ، جاودانگي وجهاني بودن رسالت او ودين وآئيني كه آورده است نيز ، ثابت مي شود ؛ زيرا يكي از مهم ترين لوازم خاتميت دين ، جاوداني وجهاني بودن آن است.

جهاني بودن اسلام و رسالت پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله ) به اين معنا است ، كه اسلام اختصاص به هيچ قوم ،‌ مليت ،‌ نژاد و اقليم خاصي ندارد ،‌ بلكه همة انسانها را ازهر ملت ونژادي وبا هرزبان و رنگي باشند ،‌ در بر مي گيرد.

مقصود از جاودانگي اسلام ، آن است كه قوانين وآموزه هاي اسلامي به عصرو زمان خاصي محدود نمي گردد ، بلكه تا قيامت و انتهاي تاريخ بشر ادامه دارد ، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود :« حَلَالُ‏ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ‏ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ... ، حلال محمد(صلی الله علیه و آله ) براي هميشه تاروزقيامت حلال است و حرامش براي هميشه تاروزقيامت حرام است » (، الكافي ؛ ج‏1 ؛ ص58 . بصائرالدرجات ، ج 1 ، ص 148 ). و هيچگاه دين ديگري ، آن را نسخ نمي كند.( آموزش كلام اسلامي ، ج2 ، ص 121 ).

آيات متعدد قرآن برجاودانگي وجهاني بودن رسالت پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله ) ودين اسلام دلالت دارند ، كه مي توان آنهارا درچند گروه طبقه بندي كرد:

الف ) آياتي كه قرآن کریم (معجزة جاويد رسول خاتم)را ، كتاب هدايت براي همة مردم بيان مي كند، مانند:« شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاس... ، قرآن كه هدايت براي مردم است درماه رمضان نازل شده است »(بقره/ 185 ). و« إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ ، (آن (قرآن) نيست جزيادي براي جهانيان »( یوسف/ 104 ، ص/ 87 ، تکویر/ 27 ، و... ).

بدون ترديد ، تعبير«الناس» و «العالمين» به روشني برعموميت وجهاني بودن قرآن ، دلالت دارد .

ب) آياتي كه مخاطب خود را همة انسانها قرار داده است و تعابير نظير:« ياايها الناس» اي مردم! ، «يابني آدم» اي فرزندان آدم! ، «يا ايهاالّذين آمنوا» اي مؤمنان! و... ؛ درآنها به كار رفته است . همة اين تعبيرات باجهاني بودن رسالت پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله ) و اسلام ، سازگار است و مردم عرب و غير عرب ، مردم زمان پيامبر وزمانهاي بعد را ، شامل مي شود .

ج) آياتي كه گوياي عموميت رسالت پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله ) هستند مانند:« وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ... ، ما تورا جز براي همة مردم نفرستاديم »(سبا/ 28 ). « وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ ، (اي پيامبر) تورا نفرستاديم مگرآنكه براي جهانيان مايه رحمت باشي »(انبیاء/ 107 ). و روشن تر از همه در دلالت براين مسأله ، اين آيه است:« وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ... ، به من اين قرآن وحي شده است تا به وسيلة آن شما وهركه را (قرآن) به او مي رسد، انذاركنم »(انعام/ 19 ).

عبارت«من بلغ» درآية فوق به روشني بر جهاني وجاودانگي رسالت پيامبراكرم(صلی الله علیه وآله ) ودين اسلام دلالت دارد ؛ زيرا به اين معناست كه هركس ،‌ درهرزمان ومكان ، با هرمليت و نژاد و با هر رنگ و زباني ، پيام قرآن را دريافت كند ، مأمور به پيروي ازآن است .

حاصل آنكه آيات فراواني ديگر نيز ، براين مسأله دلالت دارد ازجمله : آياتي كه ازپيروزي اسلام برهمة اديان سخن مي گويند (توبه/ 33 . فتح/ 28 . صف/ 9 ) ، آياتي كه همةمردم را مكلف به انجام احكام عملي وقوانين دين اسلام مي دانند (آل عمران/ 97 ، و... . ) ،‌ آياتي كه اهل كتاب را مخاطب قرارداده اند (مايده/ 15 و 19 . آل عمران/ 70 و 98 . و... ).

از سخنان امام علي(علیه السلام ) نيز جهاني وجاودانگي رسالت پيامبراكرم(صلی الله علیه وآله) واسلام ، به خوبي استفاده مي شود ؛ زيرا بعد از توصيف اسلام به اينكه: دينی است که از جانب خداوند آمده و بهترين آفريدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد ‌و... ، مي فرمايد أَذَلَّ الْأَدْيَانَ‏ بِعِزَّتِهِ... ، با عزت آن ، اديان ديگر را خوار ساخت »( نهج البلاغه ، خطبه 198 ).

معلوم است كه إذلال وخوارساختن اديان ديگر يعني جهاني وجاوداني بودن اسلام .

هرچند حضرت امير(علیه السلام ) آن چنان اسلام را جامع وكامل معرفي مي كند ، كه‌ شكي درجهاني وجاوداني بودن آن ، باقي نمي ماند ، اما بعضي از تعبيرات آن حضرت ، با صراحت بيشتر براين مسأله دلالت دارد مانند:« وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ ، درپايه هاي اسلام زوال راه نمی یابد »( همان ، خطبه 198 ). چنانكه مشاهده مي شود ، به طور مطلق راه يابي هرگونه زوال وشكست درپايه هاي اسلام ، نفي شده است واين نيست جز جهاني وجاوداني بودن آن.

روشن ترازآن ،‌ اين تعبير حضرت است كه مي فرمايد:« وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ وَ لَا عَفَاءَ لِشَرَائِعِهِ ، يعني انقطاع وپاياني براي زمان اسلام و كهنگي براي دستورات وقوانين آن ، نيست »( همان ). بركسي مخفي نيست كه پايان ناپذير بودن اسلام ، معناي جز جهاني وجاوداني بودن آن ندارد. همين طور عدم كهنگي قوانين اسلام ؛ يعني بقاء اسلام الي الابد.

کیفیت صلوات فرستادن ازمنظر امام رضا علیه السلام با استدلال به قرآن کریم در مجلس مأمون

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی ، شهادت مظلومانه امام رضا علیه السلام تسلیت باد

سؤال

چرا شیعیان در صلوات فرستادن برمحمد(صلی الله علیه وآله) ، آل آن حضرت را هم اضافه می کنند، ولی اهل تسنن آل را ذکر نمی کنند ؟ آیا این کار شیعیان دلیل قرآنی و روایی هم دارد یا خیر ؟

پاسخ

صلوات ودرود فرستادن برپیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) یکی از بهترین اعمال است ، از این رو خدای سبحان وملایکه های الهی در این کار، ازهمه سبقت گرفته وبرآن حضرت درود می فرستند و به افراد با ایمان هم دستور می دهد که به آن حضرت درود بفرستند. چنانکه قرآن کریم می فرماید :« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيما ، خدا وفرشتگان بر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله ) درود می فرستند ، ای کسانی که ایمان آورده اید بر او صلوات و سلام بفرستید و تسلیم او باشید»(احزاب/56 ).

خدای سبحان که به اصل درود فرستادن برپیامبرش دستور می دهد ، رسول خدا صلی الله علیه وآله ( که به نص صریح قرآن کریم « وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ ، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏ »( نجم/3 و4 ) است، یعنی از روی هوا وهوس سخن نمی گوید هرچه می گوید از وحی است )، کیفیت درود فرستادن را بیان کرده است ؛ زیرا وقتی آیه فوق نازل شد و مؤمنان را امر به درود فرستادن برآن حضرت نمود ، آنها پرسیدند: چگونه درود بفرستیم ؟ حضرت فرمودند بگویید :« اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد »( بحار الأنوار ، ج 27 ، ص 258 ).

از این بیان معلوم می شود که در موقع فرستادن صلوات ، باید آل محمد(صلی الله علیه وآله) را نیز ذکرکنیم ، تاصلوات کامل شود و این که اهل تسنن معمولا در سخنرانی ها ونوشته های شان ، تنها برپیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درود می فرستند و می گویند:« صلی الله علیه وسلم» ، برخلاف دستور آن حضرت است .

علاوه براین ، طبق روایاتی که فریقین( شیعه وسنی ) نقل کرده اند ، رسول خداصلی الله علیه وآله از درود فرستادن ناقص و مقطوع ، نهی نموده و چنین فرموده است:« برای من درود مقطوع و ناقص نفرستید ، عرض کردند مقصود از درود مقطوع چیست ؟ حضرت فرمودند: نگویید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ ، وسکوت کنید ، بلکه لازم است بگویید:« اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ ».( وسایل الشیعه ، ج 7 ، ص 207 . بحار الأنوار ، ج5 ، ص 209 ، ج 90 ، ص 14 .و.... الصواعق المحرقه ، ص146).

افزون بر مطلب فوق ، مفسران واقعی قرآن کریم ، یعنی امامان معصوم(علیهم السلام) با استناد به قرآن کریم ، مشروعیت بلکه لزوم فرستادن صلوات برآل محمد(صلی الله علیه وآله) را اثبات نموده است و آن اینکه در زمانی که حضرت امام رضا(علیه السلام) در مرو حضور داشت ، روزی در مجلس مأمون در حالی که جمعی از علمای عراق وخراسان گرد آمده بودند ، آن حضرت نیز، حضور یافت و مباحثی زیادی در آنجا مطرح شد، از جمله حضرت فرمود: همه حتی دشمنان می دانند که وقتی آیه 56 سوره احزاب نازل شد ، مردم گفتند: اى رسول خدا! (صلی الله علیه وآله) ما چگونگى سلام بر تو را دانستيم، اما صلوات فرستادن بر شما چگونه است؟ حضرت فرمود: اين طور بگوئيد: « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ».

سپس امام رضا عليه السّلام فرمود: آيا ميان شما مردم، در اين موضوع اختلافى هست؟! همه گفتند: خير، مأمون گفت: اين مطلب عارى از هر اختلاف بوده و مورد اتّفاق و اجماع همگان است، ولى آيا در مورد «آل» آيه‏اى واضح تر در قرآن سراغ دارى؟

حضرت فرمود: آرى، بگوئيد مراد از یاسین در سوره ی «یس» که خدای سبحان می فرماید:«‏ يس* وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ* إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ‏ » چیست ؟

همه گفتند: بى‏هيچ شكّى ، مراد از «ياسین» محمّد(صلی الله علیه وآله) است، حضرت فرمود: خداوند از اين بابت به محمّد(صلی الله علیه وآله) و آل او ، آنچنان فضلى عطا فرموده كه هيچ انديشمندى با انديشه و تفكّر نمی تواند كنه آن را درک کند ، چرا كه خداوند جز بر پيامبران (عليهم السّلام) بر هيچ كس سلام نفرستاده است، خداى سبحان فرموده:« سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ فِي الْعالَمين‏ »(صافات/79) و نیز فرموده :« سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهيمَ »(صافات/109) وهمچنین فرموده است :« سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُون‏ »(صافات/120).

ولى نفرموده : «سلام علی آل نوح»، « سلام علی آل ابراهيم» و «سلام علی آل موسى و هارون»، اما خدای سبحان « سَلامٌ عَلى‏ إِلْ‏ياسينَ »(صافات/130) فرموده است که مراد از آن ، آل محمّد(صلی الله علیه وآله) است.

مأمون گفت: براستى دريافتم كه شرح و بيان اين(گونه مطالب دقیق ومستند ) در معدن نبوّت است.(تحف العقول ، ص 433 ).

بنابراین درود فرستادن بررسول خدا(صلی الله علیه وآله) همراه با آل آن حضرت نه تنها مورد دستور خود آن حضرت است ، بلکه این مطلب ریشه قرآنی دارد وخدای سبحان بر آل آن حضرت سلام فرستاده است. کسانی که در صلوات فرستادن برآن حضرت ، آلش را جدا می کند در واقع یک نوع مخالفت با آموزه ای قرآن کریم است .

فلسفة بعثت و نبوت پیامبران الهی مخصوصا پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله )  (قسمت اول : تعلیم و تربیت

بسم الله الرحمن الرحیم

بي ترديد،‌ يكي از مهم ترين موضوعات در زمينة شخصيت شناسي رسول خدا(صلی الله علیه و آله )، آشناي با فلسفة بعثت آن حضرت است ؛ زيرا از اين طريق مي توان به افق هاي وسيعي از كمالات الهي و مقامات معنويي ايشان ، دست يافت .

هرچند دربرخي كتاب هاي كلامي به فوايد وفلسفة (به معناي چرايي) بعثت اشاره شده است ، ازجمله خواجه نصيرالدين طوسي ، فيلسوف ومتكلم بزرگ اسلامي ، دركتاب تجريد الاعتقاد ، به نُه وجه از وجوه فوايد وفلسفه هاي بعثت تحت عنوان :«حسن البعثه» اشاره كرده است ( تجريد الاعتقاد ، ص211 ). همچنين علامه حلي دركشف المراد كه شرح تجريد الاعتقاد است ، اين وجوه را تأييد نموده و شرح وتوضيح داده است (كشف المراد، ص 348 ). اما دراين مقاله برخي از فلسفه هاي بعثت رسول خاتم(صلی الله علیه و آله ) را ، ازمنظرقرآن كريم وقرآن ناطق امام علي(علیه السلام )، ياد آور مي شويم :‌

1 ) تعليم وتربيت

ازمنظرقرآن كريم يكي از مهم ترين اهداف بعثت پيامبران درميان مردم ، تعليم وتزكيه (تربيت) آنهاست ؛ زيرا خداوند حكيم در انسان (كه گل سرسبد عالم خلقت است) توانمندي واستعدادهاي شگرفي قرارداده است ، كه زمينة هرگونه شدن در وجود او فراهم مي گردد ، هم استعداد به تكامل رسيدن و اعلي من الملائكه شدن را دارد و هم زمينة سقوط در وادي گمراهي وادني من البهائم(پست ترازحيوان) شدن در او ، وجود دارد[1]. اينجا است كه پيامبران الهي مي آيند تا باتعليم وتربيت براساس آموزه هاي وحياني، اين نيروي عظيم خدادادي را در بشرشكوفا ساخته وآن را درمسير تكامل انسان به كار مي گيرد. قرآن كريم مي فرمايد هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ ... ، اوست آن كس كه درميان بي سوادان فرستاده اي از خودشان برانگيخت تا آيات او را برآنان بخواند و پاكشان گرداند(تربیت نماید) وكتاب وحكمت به ايشان بياموزد »(جمعه/ 2 ).

انبياء الهي مخصوصا پيامبرخاتم(صلی الله علیه و آله ) با استمداد از وحي ، چيزهاي را تعليم مي دهند كه بشرعادي(بدون ارتباط با وحي) نمي توانست به آن چيزها دست پيدا كند... وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ »( بقره/ 151 ).

چنانكه براي خود آن حضرت نيز ، خداى تعالى نوعى علم دادوَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ » (نساء/ 113 )، كه اگر نمى داد ، ازطريق عادي به دست آوردن آن امكان پذير نبود ؛ « چون اين‌گونه معارف خاص، در مكاتب عادي و دفاتر بشري نيست تا كسي بتواند ، با كوشش آنها را ياد بگيرد. اين درسي نيست كه در مدرسه باشد، بلكه علمي ‏است كه اگر نگاري به مكتب نرفته ، از راه غيب بدان آگاه گردد ، مي‌تواند با غمزه‌اي مسئله‌آموز هزاران مدرس شود »( پيامبر رحمت ، صفحه 137 – 138 ).

بنابراين ، پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله ) با تعاليم آسماني خود ، مطالبي را به بشر ياد مي دهد ، كه اگرتعليم پيامبرنبود ، امكان نداشت ونمي توانست انسان آن مطالب را بياموزد ، همانطوري كه خداي سبحان نيز، به پيامبرش علمي داد كه اگرنمي داد ، ازراه ديگر امكان به دست آوردن آن ، نبود . امام علي(علیه السلام) نيز براين نكته پاي مي فشارد كه بي وجود پيامبران ، مردم از سود وزيان خود آگاه نمي شدند وحق بندگي را به جاي نمي آوردند (دانشنامة امام علي(ع) ، ج 3 ، ص 12 ).

«تزكيه» در اصل (چنانكه راغب در مفردات گويد) به معنى افزودن و نمو دادن است (مفردات الفاظ القرآن ، ص 380 )، يعنى پيامبرخدا(صلی الله علیه و آله) با كمك گرفتن از آيات وحياني ، بر كمالات معنوى و مادى انسانها مى افزايد و روح آنان را ، با فضايل اخلاقي آبياري نموده و نموّ مى دهد.

اميرمؤمنان(علیه السلام) ضمن جهاني وحتي فرا بشري دانستن رسالت پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله)؛ زيرا او هدايتگر جن وانس است ، اين نكته را خاطرنشان مي كند كه خداوند پيامبرانش را فرستاد تا علاوه برشناساندن دنيا و برحذردادن از زيان هاي دنيا پرستي‌، حلال وحرام را آموزش بدهند و از بهشت وجهنم كه براي اطاعت كنندگان و عاصيان وعده داده شده است ، خبرداده وعوامل منتهي شدن به آن دو را بازگونمايند (نهج البلاغه ، خطبه 183 ).

از اين فرمايش امام علي(علیه السلام) به خوبي به دست مي آيد ، كه اگر تعليم پيامبران نبود ، انسان نه دنيا را آن طوري كه بايد مي شناخت ، و نه از جزئيات ما وراي طبيعت مانند بهشت وجهنم و راه هاي رسيدن به آن دو، چيزي مي دانست.


[1] - امام علي(ع) فرمود:« ان الله عزوجل ركب في الملائكه عقلابلاشهوه وركب في البهائم شهوه بلاعقل وركب في بني آدم كليهما فمن غلب عقله شهوته فهو خيرمن الملائكه ومن غلبت شهوته عقله فهوشرمن البهائم‌». علل الشرايع، ج 1 ، ص 4 .

سلام و صلوات بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، سبب جلب رحمت خدا

السلام علیک یا رسول الله و یا امام الرحمه

▪️پیامبراکرم صلى الله عليه و آله:

جبرئیل به من مژده داد که خداوند فرموده:
هرکس بر تو صلوات بفرستد خودم بر او صلوات می‌فرستم.
و هرکس بر تو سلام دهد خودم بر او سلام می‌دهم
پس به خاطر این نعمت، سجده (شکر) کردم.

🔹لقِیَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَبَشَّرَنِی قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ مَنْ صَلَّی عَلَیْکَ صَلَّیْتُ عَلَیْهِ وَ مَنْ سَلَّمَ عَلَیْکَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَسَجَدْتُ لِذَلِکَ.

📚جامع الأخبار: ص ۱۵۷.

السلام علیک یا رسول و یا خیر خلق الله

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

دو نوع معجزه ی رسول خدا(صلی الله علیه و آله)

بسم الله الرحمن الرحیم

معجزه به معنای انجام کار خارق العاده ( برخلاف طبیعت و عادت ) برای اثبات نبوت که مطابق با ادعای پیامبری و با تحدی(مبارزه طلبیدن ) و عدم مقابله (معارضه) همراه است ، می باشد. به عبارت دیگر : معجزه نشانه ای ازخداوند است که آن را جز به پیامبران و فرستادگان و حجت های خود نمی دهد ، تا به وسیله ای آن ، راستگویی (مدعیان ارتباط باخدا) از دروغگویی (مدعیان دروغین) شناخته شود.(ویکی فقه ).

آوردن معجزه درهرزماني متناسب با آن زمان وشرايط توسط هرپيامبر به اذن الهي ، يكي از مهم ترين براهين اثبات رسالت آن پيامبراست . معجزات رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) نيز، يكي ازبهترين ادله براي اثبات رسالت اوست. معجزات آن حضرت را كه از حيث تعدد وتنوع بسيار زياد است، مي توان دردو دسته جاي داد : 1 ) معجزه جاودان ؛ 2 ) معجزه ای غیر جاودان .

الف ) معجزة جاويدان

معجزة جاودان آن حضرت قرآن کریم است ؛ زيرا آن با جاودانگي وجامعيتي كه دارد، براي اثبات اعجازخود درچندين آيه تحدي نموده (مانند : بقره / 25 . هود/ 13. اسراء/ 88 . طور/ 34 ). و همه را به مبارزه ومقابله فراخوانده است. دريكي ازآن آيات مي فرمايد:« اگر جن وانس اجتماع كنند و دست دردست هم دهند ويكديگر را كمك كنند ، بازهم نمي توانند همانند قرآن را بياورند»( اسراء/ 88 ).

علاوه برآيات زيادي كه برجهاني و جاويدانگي قرآن كريم دلالت دارند (اعراف/ 158 ، فرقان/ 1 ، يونس/ 108 ، سبأ/ 28 ، انبياء/ 107 ، انعام/ 19 ، توبه / 33 ، تكوير/ 27 ، و... ). ، امام صادق(علیه السلام) نيز، ازجاودانگي قرآن ، خبر داده است، ودرپاسخ شخصي كه پرسيد: چرا قرآن هر چه بيشتر پخش شود و بيشتر مورد بحث قرار گيرد، تازه‏تر و شادابتر مى‏شود؟ فرمود :« خداى متعال آن را مخصوص زمانى خاص غير از زمانهاى ديگر، و براي مردمي جز مردمان ديگر، قرار نداده است به همين جهت است كه در هر زمان، نو و جديد و در نزد هر قومي تازه است ، تا روز قيامت »( عيون أخبار الرضا ع ؛ ج‏2 ؛ ص87 . الامالي ، ص 580 ).

دربارة جامعيت قرآن كريم نيز؛ افزون برگواهي خداي سبحان دراين باره چنانكه مي فرمايد:« ... ونَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ ، ما قرآن را برتونازل كرديم كه بيانگرهمه چيز است »(نحل/ 89 ). امام علي(علیه السلام) نيز فرمود:«... درمورد قرآن ازمن بپرسيد كه بيان هرچيزي وعلم اولين وآخرين درقرآن است» (كتاب سليم بن قيس الهلالي ، ج2 ، ص942 ).

ب ) معجزات غيرجاويدان

اين گونه معجزات كه درزمان حيات آن حضرت به منصة ظهوررسيده اند ، بسيار زيادند كه بعضي ازآنها را قرآن خبرداده و بعضي ديگر را سنت قطعي وتاريخ گزارش داده وبروقوع آنها گواهي مي دهد. به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می کنیم.

يكي از معجزاتي كه قرآن از آن خبرداده «شق القمر»(دونيم شدن ماه) است:« ِاقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ ، قيامت نزديك شد وماه ازهم شكافت »(قمر/ 1 ).

مفسرين ومحدثين( به جزعطا ، حسين وبلخي) اجماع دارند براين كه: اين آيه مربوط به شق القمر درزمان پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله ) توسط آن حضرت است. درشب چهاردهم ماهي گروهي از مشركين نزد آن حضرت آمده گفتند: اگر به راستي پيغمبري!، ماه را براي ما دونيم كن ،‌ حضرت فرمود: اگراين كار را انجام دهم ايمان مي آوريد؟ گفتند: آري ،‌ حضرت با دست مبارك اشاره كرد ( به اذن الهي) ماه دونيم شد به گونة كه كوه حرا از وسط دونيمه ديده مي شد، پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله)فرياد زد بنگريد بنگريد... ( مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ؛ ج‏1 ؛ ص122 ).

معراج رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) كه قرآن ازآن خبرداده است (اسراء/ 1 . نجم/ 7 18 ) نيز ، يكي ازبزرگ ترين معجزات آن حضرت است .

امام علي(علیه السلام) دربارة يكي دیگر از معجزات رسول خاتم(صلی الله علیه و آله) فرمود: من با پيامبرخدا(صلی الله علیه و آله) بودم هنگامي كه سران قريش آمده ودرخواست معجزه كردند وگفتند: اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود ودرجلو روي تو بايستد ، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر اين كار را به اذن الهي انجام دهم آيا ايمان مي آوريد؟ همه گفتند: ايمان مي آوريم.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله )فرمود: خداي سبحان برهمه چيز تواناست اين كار را انجام مي دهد، ولي مي دانم كه شما به خيرونيكي باز نمي گرديد ، در ميان شما كساني هستند كه(كشته و)درچاه بدر دفن خواهند شد[1] وعليه من دسته راه مي اندازند[وجنگ احزاب را به پا مي كنند][2].

سپس با اشاره به درخت فرمود:« اي درخت! اگر به خدا و روز قيامت ايمان دارى، و مى‏دانى من پيامبر خدايم، از زمين با ريشه‏هايت درآى، و به فرمان خدا در پيش روى من قرار گير». به خدا سوگند ، درخت با تمام ريشه هايش از زمين كنده شد و در جلو روي آن حضرت قرار گرفت. دوباره سران قريش با كبر و غرور گفتند: به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر آيد، و نصف ديگر در جاى خود بماند. اين كار به دستور رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) انجام شد ، باز هم آنها ازروي كفر و سركشي گفتند: اين نيمه به نيمة ديگر ملحق شده و به صورت اول درآيد، به دستور آن حضرت درخت به صورت اول درآمد، ولي آنها ايمان نياوردند »( نهج البلاغه ، خطبه 192 ).

درروايتي ديگراميرمؤمنان(علیه السلام ) فرمود:« من درمكه با پيامبربودم و باهم ، به يكي از نواحي شهر رفتيم. ايشان به هيچ كوه ودرختي رو برو نمي شد، مگر اين كه آنها مي گفتند:« سلام برتواي پيامبرخدا ! ( سنن الترمذي ، كتاب المناقب ، ص 1039 . إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ؛ ج‏1 ؛ ص433 ).

خلاصه اینکه :

معجزات پیامبراکرم صلی الله علیه وآله را می توان به دو قسم معجزات جاودان و غیر جاودان تقسیم کرد ، معجزه بزرگ و جاودان آن حضرت قرآن کریم این کتاب باعظمت است ؛ و معجزات غیر جاودان آن حضرت فراوان است که به برخی از آنها به عنوان نمونه اشاره شد.


[1] - اين خبردادن از آينده ، به جنگ بدر اشاره دارد كه جسد عتبه و شيبه، پسران ربيعه و اميّه و پسران عبد شمس و ابو جهل و برخى ديگردرچاهي كه درآنجا بود ريخته شدو دسته جمعى در آن دفن گرديدند. تحقق اين خبر خودش، يك نوع معجزه است.

[2] - اشاره به ابو سفيان دارد كه جنگ احزاب(خندق)را تدارك ديد و سرانجام شكست خورد. تحقق اين خبرنيز ازمعجزات رسول خاتم(ص)است.

رحلت یا شهادت رسول الله الاعظم ( صلی الله علیه وآله وسلم ) ؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ یَا رَحمَةً لِلعَالَمِین

آنچه که مشهور شده رحلت حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجهی نمی شود ، این نگاشته بر آن است که این موضوع را ازمنظر منابع شیعه و اهل سنت ، به طور اختصار مورد بررسی قرار دهد .

طبق برخی روایات معصومین علیهم السلام و نقل منابع متعدد شیعه وسنی ، آن حضرت توسط زهر مسموم شده و شهید از دنیا رفته است ؛ اینک برخی از این منابع را ذکر می کنیم :

الف ) منابع اهل سنت

1 ) بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر نُه بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده است برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است ، به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است. (السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ، ج۴ ، ص۴۴۹ )

2 ) حاکم نیشابوری نیز ؛ این مطلب را نقل کرده و آن را حدیث صحیح می داند. (المستدرک ، ج۳ ، ص60 ). همچنین او کشته شدن و شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله را تایید کرده است. آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا (صلی الله علیه و آله )... و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد. (المستدرک. ج۳ص۶1 ).

3 ) ابن مسعود کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱ هجری تایید و تاکید کرده است. (السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲ .

4 ) ابن ابی خیثمه در التاریخ الکبیر نیز از مسمومیت آن حضرت سخن گفته است. ( التاریخ الکبیر ، ج2 ، ص16 ).

این بود نمونه های از منابع اهل سنت که به مسمومیت و شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله تصریح کرده اند. مسمومیت آن حضرت در خیبر توسط یک زن یهودیه( خواهر مرحب خیبری ) را ، تقریبا همه اهل سنت در کتب تاریخ وسیره خود ذکر نموده اند.

ب ) منابع شیعه

در منابع شیعه نیز از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هم به طور خاص و هم به طور عام یعنی به عنوان اهل بیت( علیهم السلام ) زیاد سخن گفته شده است ، که به برخی از آنها اشاره می کنیم .

1 ) حضرت امام حسن مجتبی عليه السّلام پس از شهادت پدر بزرگوارش امير المؤمنين عليه السّلام در ضمن سخنرانى خود فرمود :« جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله به من خبر داده كه امامت در اختيار دوازده امام از اهل بيت اوست ، كه بر گزيده‏ اند ، هيچ كدام از ما نيست مگر اينكه يا مسموم می‏شود و يا مقتول « مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ أَوْ مَسْمُوم‏ ». كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 162 .

2 ) از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود : رسول خدا صلی الله علیه وآله در هنگام وفات و شهادت شان فرمودند :« وَ مَا مِنْ‏ نَبِيٍ‏ وَ لَا وَصِيٍ‏ إِلَّا شَهِيدٌ ، هر پیامبر یا وصی او با شهادت از دنیا می روند ». بصائر الدرجات ، ج1 ، ص503 . بحار ، ج17 ، ص405 ).

در روایت دیگری که از آن حضرت نقل شده است فرمود :« مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ شَهِيدٌ ، از ما (اهل بیت )كشته مى‏شود یا (به زهر ستم) يا به شمشير كين ».( إعلام الورى ، ص 367 . کشف الغمه ، ج2 ، ص430 . و... ).

3 ) از حضرت امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمودند :« وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ شَهِيد ، به خدا سوگند از ما (اهل بیت ) نمی میرد مگر با کشته شدن و شهادت ». من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 585 . امالی صدوق ، ص63 ). در روایت دیگری که از آن حضرت نقل شده است فرمودند :« وَ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُول‏ ، از ما (اهل بیت ) نیست مگر اینکه کشته ( و شهید از دنیا می رود) »( عیون اخبار الرضا ع ، ج2 ، ص203 ).

بر اساس روایات متعدد رسول خدا صلی الله علیه و آله یکی از اهل بیت عصمت و طهارت به حساب می رود .

بسیاری از بزرگان علمی و فقهای شیعه نیز به شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله تصریح کرده اند ، به عنوان نمونه برخی از آنها را یاد آور می شویم :

1 ) شیخ طوسی در تهذیب می نویسد :« رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری ، در حالی که 63 سال سن داشت ، مسموم درگذشت »( تهذیب الاحکام ، ج۶ ، ص2 ).

2 ) شیخ مفید در المقنعه می نویسد :« شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر ، در سال دهم هجری درگذشت ، درحالیکه شصت و سه سال سن داشت. (المقنعه شیخ مفید ص۴۵۶ ).

3 ) علامه حلی نیز شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله را توسط سم ذکر می کند ،که در دوشنبه در حالی که دو روز از ماه صفر باقی مانده بود ، حضرت توسط سم از دنیا رفت . منتهی المطلب ، ج2 ، ص 887 .

4 ) محمدبن علی اردبیلی نیز ، یکی از کسانی است که به مسمومیت آن حضرت تصریح کرده و می گوید آن حضرت در سال دهم هجرت در مدینه با مسمومیت از دنیا رفت ، در حالی که 63 سال سن داشت . (جامع الرواه ، ج2 ، ص463 ).

با توجه به مطالب فوق به خوبی روشن می شود که رسول خدا صلی الله علیه وآله ، توسط سم به شهادت رسیده و با مسمومیت از دنیا رفته است . چنانکه کتب تاریخ و سیره اسلامی اعم از شیعه وسنی آن را تأیید و بیان می کند. مهم تر از آن اینکه : طبق روایات متعدد معصومین علیهم السلام ، همه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ( به جز امام زمان که در قید حیات است ) همه با شهادت از دنیا رفتند ، یا با شمشیر یا با مسمومیت و خوراندن زهر به آن بزرگواران .

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا ؛ در جهانی و جاودانی شدن اربعین و عاشورا ( قسمت دوم )

بسم الله الرحمن الرحیم

علاوه بر امام سجاد علیه السلام ، حضرت زینب و ام کلثوم دختران امیرالمومنین و فاطمه بنت الحسین علیهم السلام در کوفه به تبیین قضیه عاشورا و حقانیت و مظلومیت سیدالشهدا علیه السلام و ظلم و بی رحمی لشکریان عمر سعد پرداختند.

خطبه ای آتشین و جهاد تبیین حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه

خطبه ای افشاگرانه و علی گونه ای زینب کبرا سلام الله علیها ، که در بازار کوفه ایراد کرد ؛ نمونه ی دیگر از تبیین درست قضایای عاشورا و افشاگری ظلم و بی رحمی های لشکریان عمرسعد و کوفیان بود. « خزیم اسدی» که راوی این خطبه و خود به هنگام ورود کاروان اسیران به دروازه کوفه حضور داشته می گوید : دختر علی زینب کبرا علیهماالسلام را دیدم ، که تا آن زمان بانوی را ، با آن وقار و شکوه ، و دانشوری و سخنوری ندیده بودم ، به گونه با شهامت و شجاعت ، و رسا سخن می گفت ، که گویا با زبان پدرش علی سخن می گوید و انسان را به یاد آن امیر سخن میانداخت.

او در یکی از فراز های خطبه اش اینگونه به تبیین درست حادثه ای غمبار عاشورا و مظلومیت برادرش سیدالشهدا علیه السلام ، و ظلم و بی رحمی کوفیان پرداخت:« وای بر شما ای اهل کوفه! آیا میدانید که چه جگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله را بریدید؟ و چه افراد پوشیده به حجاب را از حرمش بیرون کشیدید، و چه خونی را از او ریختید، و چه احترامی را از او هتک کردید؟ قطعا کاری بس هولناک، زشت، سخت ناروا ، خشونتبار و شرمآور به لبریزی سراسر زمین، و گنجایش آسمان انجام دادید. آیا برای شما شگفتآور است که آسمان در این ماجرا خون ببارد؟ (غم نامه کربلا ( ترجمه اللهوف علی قتلی الطفوف)، ص 169 ).

حضرت زینب سلام الله علیها با این جهاد تبیین و خطبه ای افشاگرانه اش ، ازیکسو سنگینی مصیبت و اوج مظلومیت برادرش حسین علیه السلام را ، به حافظه ای تاریخ سپرد و از سوی دیگر برای همیشه دشمنان و قاتلان آن حضرت را ، روسیاه و منفور تاریخ ساخت.

جهاد تبیین و خطبه طوفانی ام کلثوم علیها سلام

همچنین ام کلثوم دختر دیگری امیرالمومنین علیه السلام ، در ضمن خطبه ای شور انگیز ، به روشنگری و تبیین حقایق عاشورا پرداخته و دریکی از فرازهای خطبه اش خطاب به کوفیان فرمود :« ای کوفیان، کار بسیار بدی انجام دادید (روزگارتان تیره باد) چرا حسین را تنها گذاشتید و او را کشتید، و اموالش را به یغما بردید و تصاحب کردید. و بانوان حرمش را اسیر کرده و آزردید؟... وای بر شما! آیا میدانید چه فاجعه دردناکی را مرتکب شدهاید؟ چه خونهایی را ریختید؟ چه گستاخی به حریم بزرگان نمودید؟ و لباس چه کودکانی را ربودید؟ و چه اموالی را تاراج کردید؟ شما بهترین مردان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را کشتید».

چنانکه مشاهده می شود حضرت ام کلثوم علیها سلام ضمن اشاره به مظلومیت امام حسین علیه السلام واهل بیت او ، به تبیین اوج ظلم و بی رحمی دشمنان و قاتلان آن حضرت پرداخته و چهره های ضد انسانی وضد اسلامی آنها را ، تا ابد برای جهانیان معرفی کرد.

افشاگری و جهاد تبیین فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام

یکی دیگر از کسانی که در کوفه به جهاد تبیین پرداخته و حقایق واقعه ای عاشورا را ، به طور صحیح و درست بیان کرد ، فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام بود که در ضمن خطبه ای نسبتا طولانی ، علاوه بر اشاره کردن به جایگاه و نقش اهل بیت علیهم السلام در اسلام ، مظلومیت جدش امیرالمومنین و پدرش سیدالشهدا علیهماالسلام را نیز ، بیان کرده و دریکی از فراز های خطبه اش فرمود :« و گواهی میدهم ... که محمد صلی الله علیه و آله ، بنده و رسول خدا است، و ذریه و فرزندان او را در کنار فرات سر بریدند ، با آنکه کسی را نکشته بودند تا طلب قصاص کنند».در فراز دیگر از خطبه اش این گونه به تبیین مظلومیت جد و پدرش پرداخته است :« ای مردم کوفه ! ... شما ما را دروغگو دانستید، و در مورد ما ناسپاسی نمودید، کشتن ما را حلال دانسته، و اموال ما را به یغما بردید، گویی ما از فرزندان ترک و کابل بودیم، چنان که دیروز جد ما (حضرت علی علیه السلام) را کشتید، و خون ما از شمشیرهای شما بر اثر کینههای گذشته میچکد ».

خلاصه این که اهل بیت امام حسین علیه السلام با این خطبه های شان در مورد قضیه جانسوز عاشورا ، بسیاری از جزئیات آن را ، بیان نمودند تا کسی بعد از 14 قرن پس از آن واقعه ای دلخراش نگوید ، که این همه جزئیات عاشورا را ، چه کسی بیان کرده ؟ و از کجا بدانیم این همه ظلم وبد رفتاری و درنده خویی از لشکریان عمر سعد سر زده ؟ که حتی به کودک شیر خوار و زنان و کودکان مصیبت دیده رحم نکنند و اموال سیدالشهدا علیه السلام را ، بعد از شهادت آن حضرت به تاراج ببرند ؟ و... .

جهادتبیین حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس ابن زیاد

یکی از مهم ترین روشنگری و جهاد تبیینی که حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه انجام داد ، در مجلس ابن زیاد بود ، و آن وقتی بود که اهل بیت امام حسین علیه السلام را ، در آن وارد کردند. ابن زیاد از روی غرور و تکبر ، و مستی پیروزی ظاهری ، خطاب به حضرت زینب سلام الله علیها این سخن کفر آمیز را گفت :« خدا را شکرمی کنم که شمارا رسوا کرد و شمارا کشت و دروغ تازه شما را برملا ساخت » این سخن از این جهت کفر آمیز است ، که بنی هاشم چیزی تازه ای نگفته بود جز اینکه می گفتند « محمد ص رسول الله » است.

در اینجا بود که قهرمان صبرو شجاعت زینب کبرا سلام الله علیها ، در پاسخ ابن زیاد فرمود :« الحمد لله الذی اکرمنا بنبیه محمد ص و طهرنا من الرجس تطهیرا و انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمد لله ، خدارا شکر که ما را به پیامبرخود محمد صلی الله علیه و آله سرفراز کرد و ما را از پلیدی برکنار داشت ، اینکه گفتی ما رسوا شده ایم ، رسوایی برای مردم فاسق است و اینکه گفتی ما دروغ گفته ایم ، دروغگویی کار مردم نابکار است و فاسق و فاجر دیگرانند نه ما ، و بازهم خدا را شکر»( الارشاد، ج 2 ، ص115 ).

حضرت زینب سلام الله علیها ، با این پاسخ دندان شکن خود ، آن چنان تبیین و روشنگری تاریخی انجام ، که تا ابد از یکسو انتساب خاندان خود به رسول خدا صلی الله علیه وآله ، و بزرگواری و پاکی آنها را به حافظه ای تاریخ سپرد و از سوی دیگر اتهام هرگونه افتضاح و رسوایی و دروغگویی را از آنها بر طرف ساخت و از سوی سوم با فاسق و فاجر دانستن مخالفین خاندان و قاتلین برادر خود ، از چهره ای واقعی و ظالمانه آنان پرده برداشته و به جهانیان معرفی کرد.

ابن زیاد وقتی این شجاعت و اقتدار دختر امیرالمومنین علیه السلام را دید ، خواست شهادت مظلومانه شهدای دو سه روز پیش ، و مصایب جانسوز کربلا را ، به یاد او بیاورد تا زینب کبرا سلام الله علیها منقلب شده و سخنان مطابق میل او بگوید یا از در زاری و التماس در آید ( غافل از آن که او تربیت یافته ای دامان پرمهر علی و زهرا سلام الله علیهما قهرمانان صبر و شجاعت ، و حق گویی و ظلم ستیزی است و فصاحت و بلاغت ، و شجاعت و شهامت را ، با شیر از مادر گرفته است )؛ از این رو خطاب به زینب کبرا سلام الله علیها گفت : دیدی خدا با خانواده ات در کربلا چه کرد ؟ دختر امیرالمومنین علیهماالسلام در پاسخ او ، با شجاعت و شکیبایی بیشتر فرمود :« ما رایت الا جمیلا ... من (در کربلا ) جز خیر و زیبایی چیزی ندیدم، اینان شهدای خانواده ما ، کسانی بودند که خدا شهادت را برای شان مقدر کرده بود و آنها هم به این سعادت بزرگ رسیدند و به راه شهادت رفتند ؛ اما به زودی خداوند بین آنان و تو را جمع می کند ، تا تو را به محاکمه بکشد ، پس ببین چه کسی پیروز است؟ مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه![1]».(مثیر الاحزان ، ص90 ).

درود و سلام خداوند برتو باد ای دخترامیرالمومنین ای زینب کبرا ! که با چنین جهاد تبیین درست ، و عالمانه و عارفانه از حادثه ای کربلا ، این حماسه ای بی نظیر را جهانی و جاودانی ساختی و با مخاطب قرار دادن ابن زیاد را در ملا عام و در مجلس رسمی و جشن پیروزی او ، به « ابن مرجانه » که یاد آور فحشا و منکرات مادراو بود ، او را برای همیشه رسوای تاریخ ساختی! می توان گفت : این سخنان دختر امیرالمومنین علیه السلام در معرفی شجاعت و روحیه ای شکست ناپذیری زینب کبرا سلام الله علیها ، از خطبه های او در کوفه و شام ، صریح تر و ارزنده تر است .

براستی اگر خطبه های آتشین و سخنرانی های شعورآفرین اهل بیت امام حسین علیه السلام در بازار کوفه و شام ، و درمجلس ابن زیاد و یزید نبود ؛ بسیار مشکل بود که جریان شهادت امام حسین علیه السلام ویاران با وفایش به صورت کنونی در صفحه ای تاریخ ثبت شود و دست تحریف و خیانت ، قیافه و وقایع عاشورا را برخلاف آنچه بوده است ، منعکس نسازد . لذا این جهاد تبیین و افشاگری های اسرای کربلا در کوفه و شام ، افزون براینکه در جهانی وجاودانه ساختن عاشورا و در ثبت کردن تمام جزئیات آن را در تاریخ ، نقش برجسته دارد ؛ جلو تحریف واقعه ای کربلا توسط دشمن را ، نیز گرفت .

[1] ( 1). در اینجا زینب( س) ابن زیاد را به عنوان پسر مرجانه خواند، ناپاک بودن مرجانه معروف بود، چنان که علی( ع) به میثم تمار فرمود:

\i« لیاخذنک الزنیم ابن الامه الفاجره، عبید الله بن زیاد\E

، تو را شخصی پست و فرومایه، فرزند کنیز بدکار، یعنی عبید الله بن زیاد دستگیر میکند.» همان گونه که علی( ع) خبر داده بود رخ داد.( سفینه البحار، چاپ جدید، ج 3، ص 577).

درسی که باید از جهاد تبیین عاشورائیان آموخت :

1 ) زندگی انسان در عرصه های مختلف آن ( از زندگی اجتماعی وسیاسی گرفته تا زندگی فرهنگی واقتصادی و نظامی و... ) خالی از رخ دادهای خوب یا بد نیست ؛ ولی آنچه که مهم و سرنوشت ساز است تبیین و روایتگری از آن حوادث و رخ دادها به طور صادقانه و شفاف و تبیین آن برای مردم است ؛ قبل از آن که دشمنان و مخالفان ، تفسیر و روایتگری خودشان را ، به نفع خود و با تحریف واقعیت ها ، به خورد مردم بدهند.

2 ) در این عصر و زمان مبارزه تبلیغاتی ، و جنگ روایتها و قرائتها ، و مخالفت با آموزه های دینی و بد تفسیر و تبیین کردن آنها ، وظیفه بس سنگین متوجه متولیان اموردینی ، بزرگان و آگاهان مسایل اسلامی است که با تبیین جهادی مسایل اسلامی ، و تفسیر درست و دقیق آموزه های انسان ساز دینی ، انجام وظیفه و ادای مسئولیت نمایند.

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا ؛ در جهانی و جاویدانی شدن اربعین و عاشورا (قسمت اول )

نقش جهاد تبیین اسرای کربلا ؛ در جهانی و جاویدانی شدن اربعین و عاشورا (قسمت اول )

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاد تبیین ( که به معنای انجام دادن کار علمی و تحقیقی ، حرف زدن و تبیین نمودن برای مقابله با دشمن و از بین بردن وسوسه ها(و نقشه های) او ، دانسته شده است. و به تعبیر دیگر جهاد تبیین عبارت است از: روشنگری و تفسیر دقیق و درست از رویدادها و حوادثی که اتفاق می افتد ، و روایتگری صادقانه آنچه صورت گرفته و رساندن آن را ، به طور صحیح و صریح به مردم ، نه آنچه طبق میل دشمن و قدرت های فرصت طلب و سودجو است. نتیجه ای چنین جهاد تبیینی ، جلوگیری از تحریف و سوء استفاده دشمن ، و روایتگری نادرست او از رویدادها ، خواهد بود ).

این جهاد تبیین و افشاگری را ، اسرای کربلا در باره ای حماسه ای خونین کربلا به نحو احسن انجام دادند ؛ به گونه ای که هم آن را درست و دقیق تفسیر کردند ، هم به طور صحیح و صریح به مردم رساندند و هم با این کارشان ، جلو تحریف و تفسیر نادرست دشمن را گرفتند. علاوه براین ، با این جهاد تبیین فوق العاده ای که انجام دادند ، زمینه ای جهانی و جاودانی شدن عاشورا و اربعین سیدالشهدا علیه السلام را ، فراهم ساختند ؛ لذا به طور قطع می توان گفت پایه گذار این همه شکوه و جلال عاشورا و اربعین حسینی در سراسر جهان مخصوصا راهپیمایی عظیم و بیست میلیونی اربعین حسینی در عراق و کربلا ، اهل بیت امام حسین علیه السلام هستند ، که به عنوان اسیر در کوفه وشام برده شدند وآنها نیز ، از این فرصت های پیش آمده کمال استفاده را برده و جهاد تبیین فوق العاده و بی نظیر انجام دادند.

خطبه و جهاد تبیین امام سجاد علیه السلام در کوفه

جهاد تبیین و افشاگری های اسرای کربلا از همان دوازدهم محرم شروع شد ، امام سجاد علیه السلام در خطبه ای تبیینی خویش در کوفه فرمود :« هان ای مردم! هر کس مرا میشناسد که میشناسد و هر کس نمیشناسد، بداند که من علی هستم، فرزند حسین بن علی بن ابی طالب(علیهم السلام) ؛ من فرزند آن بزرگمردی هستم که در کنار نهر فرات ( در حالی که نه به کسی ستمی کرده و نه در مورد کسی نیرنگی اندیشیده بود ) سرش را بریدند ؛ نسبت به او بی حرمتی کردند ؛ اموالش را به غارت بردند ، خاندان او را اسیر کردند و او را به قتل صبر به شهادت رساندند » مثیر الاحزان ، ص89 .

راستی اگر امام چهارم در این فرصت کوتاه ، این جهاد تبیین را انجام نمی داد و سخن از شهادت و مظلومیت پدرش ، قتل و سر بریدن ، چپاول و غارتگری ، و رفتار ضد انسانی عمالان یزید و ابن زیاد به میان نمی آورد ، و جزئیات قضیه عاشورا و مظلومیت امام حسین علیه السلام و اهل بیت او و بی حرمتیهای دشمن را در بازار کوفه علنی تبیین نمی کرد و به حافظه ای تاریخ نمی سپرد ؛ هیچ بعید نبود که بنی امیه و عمال او قضیه ای کربلا را ، طور دیگر جلوه می دادند و حتی می گفتند و می نوشتند ، که بردن اهل بیت امام حسین علیه السلام به کوفه وشام ، از باب تجلیل و تکریم و تسلیت بوده و به هیچ وجه ، عنوان اسیری و دستگیری ، و جبرو زوری در کار نبوده است ، مخصوصا با توجه به اینکه بعد از حادثه ای کربلا بیش از هفتاد سال حکومت و قدرت ، و تمام ابزار تبلیغاتی در اختیار بنی امیه بود ؛ اما امام سجاد علیه السلام با تبیین قضیه صحیح عاشورا در همان سطور اول خطبه ای خود ، آن را در سینه های مردم ثبت کرد و همان گفته ها و شنیده ها و نوشته ها ، در قرن سوم در تواریخ عمده ای اسلامی ثبت و ضبط گردید. بررسی تاریخ عاشورا ، ص 135 – 136 .

جهاد تبیین و روشنگری امام سجاد علیه السلام در مجلس ابن زیاد

فرصت کوتاهی دیگری که برای تبیین حقایق عاشورا و افشاگری مظالم و جنایات دشمن ، برای امام سجاد علیه السلام پیش آمد ، روزی بود که اهل بیت امام حسین علیه السلام را ، به مجلس رسمی و عمومی ابن زیاد بردند. وقتی ابن زیاد از نام امام سجاد علیه السلام پرسید و حضرت پاسخ داد که نامم علی بن الحسین است و او گفت مگر علی بن الحسین را خدا در کربلا نکشت ؟ امام فرمود : برادری داشتم که نام او نیز علی بود و مردم او را کشتند ( یعنی گناه وجنایت خودتان را به خدا نسبت ندهید و کشنده علی بن الحسین در کربلا مردم بودند نه خدا ) ابن زیاد گفت این طور نیست ، خدا او را کشت ؛ امام در پاسخ وی قرآن تلاوت کرده فرمود:« الله یتوفی الانفس حین موتها...» یعنی جانها را هنگام مرگ خدا می گیرد (و کشنده او، خدا نیست) . مثیرالاحزان ، ص 91 .

در این سخنان کوتاه نیز ، حضرت حقیقت را در مورد مردن و شهید شدن ، تبیین نمود و تفکر غلط جبر گرایی را ، که بنی امیه به آن تمسک می کردند و هر نوع جنایت و بیداد گری خود شان را ؛ کار و خواست خدا می دانستند ، باطل اعلام کرد.

درسی که باید از جهاد تبیین عاشورائیان آموخت :

1 ) زندگی انسان در عرصه های مختلف آن ( از زندگی اجتماعی وسیاسی گرفته تا زندگی فرهنگی واقتصادی و نظامی و... ) خالی از رخ دادهای خوب یا بد نیست ؛ ولی آنچه که مهم و سرنوشت ساز است تبیین و روایتگری از آن حوادث و رخ دادها به طور صادقانه و شفاف و تبیین آن برای مردم است ؛ قبل از آن که دشمنان و مخالفان ، تفسیر و روایتگری خودشان را ، به نفع خود و با تحریف واقعیت ها ، به خورد مردم بدهند.

2 ) در این عصر و زمان مبارزه تبلیغاتی ، و جنگ روایتها و قرائتها ، و مخالفت با آموزه های دینی و بد تفسیر و تبیین کردن آنها ، وظیفه بس سنگین متوجه متولیان اموردینی ، بزرگان و آگاهان مسایل اسلامی است که با تبیین جهادی مسایل اسلامی ، و تفسیر درست و دقیق آموزه های انسان ساز دینی ، انجام وظیفه و ادای مسئولیت نمایند.

اربعین و بازگشت اسرا یا فاتحان کوفه و شام به کربلا  (قسمت دوم )

بسم الله الرحمن الرحیم

فتح کردی شام را سنگر به سنگر زینبم

آمدی همچون علی از فتح خیبر زینبم

گرچه آهی نیست از آه تو ظالم سوز تر

باز گشتی از همه سردار ها پیروز تر

اهل بیت امام حسین علیه السلام ، در شام نیز دمشق مرکز خلافت اموی هارا با خطبه های آتشین و افشاگرایانه ، و جهاد زبانی خودشان فتح کردند .

باید توجه داشت که فتح شام توسط اسرای کربلا در رأس شان حضرت امام سجاد و حضرت زینب سلام الله علیهما ، با شمشیر بیان و سخنرانی های آتشین و افشاگرایانه ، کار بسیار سترگ و پیروزی نهایت بزرگ ، به شمار می رود ، چرا که شام از روزی که در ماه رجب سال 14 هجری به دست مسلمانها افتاد تا روزی که اهل بیت امام حسین علیه السلام را ، به صورت اسیر در سال 61 هجری وارد آن کردند ، توسط فرزندان ابوسفیان که بد ترین دشمنی را او و فرزندانش با اهل بیت علیهم السلام داشتند ، اداره می شد و برآن امارت می کردند ؛ زیرا از سال 14 تا 18 هجری امارت دمشق (شام) را یزید پسر ابو سفیان عهده دار بود و درسال 18 هجری ، که او از دنیا رفت ، عمربن خطاب برادرش معاویه را به جای او منصوب کرد . معاویه از سال 18 هجری تا سال 35 همچنان برسر قدرت بود ؛ در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی و فرزندش امام حسن علیهما السلام که تقریبا پنج سال طول کشید نیز ؛ معاویه شام را به دست داشت و دمشق پایگاه دشمنی و تبلیغات سوء علیه اهل بیت مخصوصا امیرمؤمنان علی علیه السلام بود.

بعد از مجبور شدن امام حسن مجتبی علیه السلام به صلح با معاویه در سال 41 هجری و افتادن خلافت به دست معاویه ، شام مرکز خلافت و حکومت به ظاهر اسلامی شد و تا سال 61 هجری ، که امام حسین علیه السلام را به شهادت رساندند و اهل بیتش را به عنوان اسیر وارد شام کردند ، یعنی مدت بیست سال ، شام بیشتر از قبل کانون دشمنی و جسارت به بنی هاشم مخصوصا امیرالمؤمنین علی علیه السلام گردیده بود ، که در مجموع شام مدت تقریبا 46 سال پیوسته تحت نفوذ بنی امیه بود و حکومت اسلامی آن ، به دست امویان که در جاهلیت و اسلام دشمنان دیرین و سرسخت اهل بیت علیهم السلام بودند ، اداره می شد و بنی امیه در این مدت ، مخصوصا در 20 سال اخیر، هرچه در توان داشتند در دشمنی و تبلیغات سوء علیه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولاد او ، به کار گرفتند.

اهل بیت امام حسین علیه السلام را ، به عنوان خارجی و اسیر وارد شام با این اوضاع و احوال کرده اند. شامی که در بدو ورود اهل بیت درآن ، شهر را آذین بندی کرده بودند و مردم با شادی وپای کوبی ، ورود آنها را جشن گرفته بودند و به اهل بیت طعنه خارجی می زدند و از پشت بامها برسرآنها خاکسترمی ریختند و... ؛ لذا رساندن پیام عاشورا و حقانیت و مظلومیت امام حسین و پدرش امیرالمؤمنین علیهماالسلام به این مردم و به وجود آوردن انقلاب درونی و تحول بنیادین و در نهایت فتح این شهرو تغیر دادن اوضاع وشرایط را ، به نفع حسین بن علی علیهماالسلام و عاشورائیان فداکار ، کاربس بزرگ و معجزنما خواهد بود.

علاوه برروشنگری های که امام سجاد علیه السلام در بازار شام انجام داد ، بهترین فرصتی که برای بیان حقایق ، مظلومیت و حقانیت امام حسین علیه السلام و ایجاد انقلاب درونی و در نهایت فتح شام ، به دست آن حضرت آمد ، روزی بود که خطیب رسمی یزید در جشن پیروزی که گرفته بود و درحضور شاید هزاران نفر و سران لشکری و کشوری بالای منبر رفت و در بدگویی علی بن ابی طالب و فرزندان او وخوبی و تمجید از معاویه و فرزندان او داد سخن می داد.

در اینجا بود که امام سجاد علیه السلام ضمن نهیب زدن به آن خطیب دین به دنیا فروخته ، از یزید با اصرار اهل مجلس اجازه ای ایراد خطبه دریافت کرده و دربالای منبر قرار گرفت ؛ آن حضرت بعد از حمد وثنای الهی آن چنان خطبه ای آتشین ، تاریخی ، روشنگرانه و تحول آفرین ایراد نمود و به گونه ای خودش را معرفی کرد و از فضایل اهل بیت عصمت ، مخصوصا امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفت ، که چشم هارا گریان و قلب هارا لرزان ساخت و آن چنان مردم را منقلب و متحول نمود که مجلس جشن یزید، تبدیل به ماتم گردید و صدای ضجه و فریاد مردم بلند شد ، کار به جایی رسید که یزید مجبور شد ، سخن امام سجاد علیه السلام را قطع نماید ، به همین منظور به مؤذن دستور داد که اذان بگوید و حضرت از اذان هم برای تبیین حقایق و افشاگری ظلم و جنایات یزید، کمال استفاده را برد. (بحار الانوار ، ج 45 ، ص 137 ).

همچنین زینب کبرا سلام الله علیها با ناله های جانسوز و ایراد خطبه های آتشین و علی گونه خود ، در ایجاد انقلاب و تحول درونی در مردم شام و تغییر دادن افکار عامه به نفع اهل بیت ، نقش برجسته داشت ، مخصوصا خطبه ای که در مجلس یزید ایراد کرد و بافته های 46 ساله ای بنی امیه علیه علی و اولاد او را ، پنبه ساخت و پرده از روی حقایقی برداشت ، که به مدت 46 سال توسط بنی امیه پنهان نگهداشته می شد.

در اثر خطبه های تاریخی و روشنگرانه امام سجاد و حضرت زینب سلام الله علیهما و اظهارات افشاگرانه برخی از سایر اسرای کربلا ؛ آن چنان تحول و تغییر در افکار عامه و مردم شام به وجود آمد ، که یزید مجبور شد گناه شهادت امام حسین علیه السلام را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را مورد لعن ونفرین قرار دهد و در کاخ خودش یا در یکی از خانه های مجاورش به مدت سه روز ، به طور رسمی ، عزای امام حسین علیه السلام را برگزار نماید (بحار الأنوار ، ج‏45، ص: 143 ) و به امام سجاد علیه السلام بگوید به خدا قسم اگر من با پدرت رو برو می شدم هر پیشنهادی می کرد و هرچه می خواست قبول می کردم ( بررسی تاریخ عاشورا، ص 240 ). هرچند این سخنان و واکنش یزید از روی صداقت نبود و از ابن زیاد هم در واقع سپاسگزار بود ، که این کار را انجام داده ؛ ولی همین که در ظاهر مجبور به اظهارات چنین سخنان شده بود ، از قدرت تبلیغی ، پیام رسانی و جهاد زبانی اهل بیت امام حسین علیه السلام خبر می دهد.

این ایراد خطبه های تاریخی و جهاد زبانی اهل بیت امام حسین علیه السلام ، حقیقتا کار بزرگ و معجز نما بود ، که در مدت کوتاه اقامت شان در شام آن چنان تحول عظیم به وجود بیاورند ، که همان کسانی که چند روز قبل برای تماشا اسرای کربلا و شماتت و شادی بالای بامها بر آمده و به آنها طعنه ای خارجی می زدند ، بعد از چند روزی اندک ، آن چنان متحول شوند ، که بیایند در کنار این اسرا با آنها همدردی و برای شهدای عزیز شان ، عزاداری نمایند. و یزید در این مدت عزاداری هیچ وقت شام و نهارش را بدون حضور امام سجاد علیه السلام نخورد (بحار الأنوار ، ج‏45، ص: 143 ) .

شامیان روز ورودم همگی خندیدند سرهرکوچه به دور سرتو رقصیدند

عیدبگرفته همه جامه ی نو پوشیدند لیک با زلزله ی خطبه من لرزیدند

گرچه باران بلا ریخت به جانم در شام کار شمشیر علی کرد زبانم در شام

خلاصه اینکه : می توان گفت طبق نقل لهوف که در اربعین ، اهل بیت امام حسین علیه السلام درکربلا بازگشت کرده باشند ، دقیقا مثل این می ماند که یک لشکر فاتح به تمام معنا ، که مأموریت شان را به نحو احسن انجام داده باشند و با پیروزی کامل برگشت نمایند ؛ آنها از کوفه و شام به کربلا باز گشتند. نگارنده بر این عقیده است ، که یکی از عواملی که تحمل آن همه سختی و مشکلات اسارت را ، برای اهل بیت امام حسین علیه السلام آسان می کرد ، این بود که آنها متوجه بودند ، که چه کار بزرگ و ماندگاری را انجام می دهند و آن فتح کوفه و شام به دست آنها بود.

از این رو در اشعار شعرای اهل بیت علیهم السلام نیز ، به فتح کوفه و شام توسط اسرای کربلا اشاره شده است مانند این اشعار :

فاتح شامم و باز آمدم از شام ، حسین کرده ام فتح تو را برهمه اعلام حسین

ذوالفقار سخنم معجزه ای حیدر داشت فتح شد با نفس حیدری ام شام حسین